کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تفویض شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
تفویض کردن
لغتنامه دهخدا
تفویض کردن . [ت َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تسلیم کردن . بخشیدن : عنان کامرانی و زمام جهانداری به ایالت و سیاست اوتفویض کرد. (کلیله و دمنه ). وصیت کرد که بامدادان نخستین کسی که از دَر این شهر درآید تاج شاهی بر سر وی نهند و تفویض تخت و ممالک به وی کنند. (گل...
-
جستوجو در متن
-
واگذار
لغتنامه دهخدا
واگذار. [ گ ُ] (اِمص مرکب ) ترک . تسلیم . تفویض . (ناظم الاطباء).- واگذار شدن ؛ تفویض شدن . (ناظم الاطباء).
-
گردان شدن
لغتنامه دهخدا
گردان شدن . [ گ َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) به راه افتادن . جریان یافتن . رونق گرفتن : البتگین ترکی خردمند بود و ممیز او را عزیز کرد و دیوان رسالت بدو تفویض فرمود و کار او گردان شد. (چهارمقاله ).
-
واگذاشتن
لغتنامه دهخدا
واگذاشتن . [ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) ترک کردن . بازگذاشتن . (ناظم الاطباء). اعطال . (منتهی الارب ). رها کردن . یله کردن : ثابت ساز نزد خاص و عام که امیرالمؤمنین فروگذاشت نمی کند مصلحت خلافت را و وانمی گذارد رعایت آن را. (تاریخ بیهقی ص 314).از منی بودی ...
-
شعشع
لغتنامه دهخدا
شعشع. [ ش ُ ش ُ ] (ع اِ صوت ) (از «ش وع ») کلمه ای است که در خشنودی و شعف از رضامندی و صبر و تفویض گویند. (ناظم الاطباء). امراست بر تحریض بر قناعت و صبر بر تنگی عیش و تطویل شعر. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || درخوش آیندی از بلند شدن مویها گویند...
-
اتشاج
لغتنامه دهخدا
اتشاج . [ اِت ْ ت ِ ] (ع مص ) بهم پیوستگی نسبت و قرابت . حشو قوم شدن : و او بسبب قرابت نسب و اتشاج لحمت و مذلتی که بر طایع [ خلیفه ٔ عباسی ] و خلع او رفت او را در کنف عاطفت و رحمت خویش گرفت . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ سنگی ص 308). کفایت ودرایت او بر خلا...
-
انتصاب
لغتنامه دهخدا
انتصاب . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) برپای خاستن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (مصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). برپا شدن . (غیاث اللغات ). || بکاری قیام کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (مصاد...
-
اطاعت
لغتنامه دهخدا
اطاعت . [اِ ع َ ] (ع مص ) مأخوذ از تازی ، فرمانبرداری . (ناظم الاطباء). فرمانبرداری کردن . (ترجمان تهذیب عادل بن علی ص 14). فرمان بردن . (آنندراج ). طاعت . فرمان کردن . فرمانبری . طوع . امتثال . انقیاد. || فروتنی و تواضع و تسلیم شدگی . || تفویض کردگ...
-
مطابق
لغتنامه دهخدا
مطابق . [ م ُ ب ِ ] (ع ص ) موافق و برابر. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). یکسان و مثل و مانند و معادل . (ناظم الاطباء) : ابیات ابوتمام طائی موافق حال و مطابق وقت او آمد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 292). مطابق این سخن پادشاهی...
-
بازگذاشتن
لغتنامه دهخدا
بازگذاشتن . [ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) سپردن . تفویض کردن . (ناظم الاطباء). تفویض . (صراح اللغه ). مفوض کردن : بلبلا مژده ٔ بهار بیارخبر بد به بوم بازگذار. سعدی (گلستان ).کار خود گر بخدا بازگذاری حافظای بسا عیش که با بخت خداداده کنی . حافظ. || رها کردن ....
-
افاضة
لغتنامه دهخدا
افاضة. [ اِ ض َ ] (ع مص ) آب را بر خود ریختن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (مصادر زوزنی ). آب بر تن ریختن . (تاج المصادر بیهقی ). آب بر بدن خود ریختن . (از اقرب الموارد). || یکبار روان شدن مردم از عرفات بسوی منی . (منتهی الارب ) (از آنند...
-
زین العابدین
لغتنامه دهخدا
زین العابدین . [ زَ نُل ْ ب ِ ] (اِخ ) علی بن زین الدین محمود. او مدتی در معظمات مهمات دیوانی مدخل داشت و در اوایل حال به وزارت امیر محمد برندق برلاس قیام می نمود آنگاه منصب وزارت خاصه یافت . هنگامی که نظام الملک به وزارت رسید او را از آن شغل معزول گ...
-
مواضعه
لغتنامه دهخدا
مواضعه . [ م ُ ض َ ع َ / ض ِ ع ِ ] (از ع ، اِمص ، اِ) مواضعة. مواضعت . قرارداد و شرکت با هم . آگاهی از رای یکدیگر و همرایی و گفتگوی با هم . (ناظم الاطباء). موافقت در امری . نهادن بر... بر چیزی با یکدیگرسازواری و موافقت نمودن . با یکدیگر قرار امری داد...
-
مقالید
لغتنامه دهخدا
مقالید. [ م َ ] (ع اِ) ج ِ مِقلاد . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (از محیط المحیط). کلیدها : له مقالید السموات و الأرض و الذین کفروابآیات اﷲ أولئک هم الخاسرون . (قرآن 63/39). مفاتیح خزاین بدو سپرد و مقالید ممالک بدو تسلیم کرد. (ترجمه...