کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تفهیم نامه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
تلقین دادن
لغتنامه دهخدا
تلقین دادن . [ ت َ دَ ] (مص مرکب ) تلقین کردن . (یادداشت به خطمرحوم دهخدا). تعلیم دادن . تفهیم کردن : حدیث آرزومندی که در این نامه ثبت افتادهمانا بی غلط باشد که حافظ داد تلقینم . حافظ.رجوع به تلقین و دیگر ترکیبهای آن شود.
-
کوشیار
لغتنامه دهخدا
کوشیار. (اِخ ) بر وزن هوشیار نام حکیمی بوده است از گیلان و بعضی گویند نام حکیمی بوده است از فارس و شیخ ابوعلی سینا شاگردی او کرده است و با کاف فارسی هم آمده است . (برهان ) (آنندراج ). اصح گوشیار است . (حاشیه ٔ برهان چ معین ) : در حقایق آن علم و دقایق...
-
هامانسوز
لغتنامه دهخدا
هامانسوز. (اِ مرکب ) روز چهاردهم از ماه آذار که پس از آن ماه نیسان است . در این روز یهودیان صورتکها کنند به نام هامان (وزیر خشایارشا) و بر دار کشند و سپس بسوزانند و شادی کنند. رجوع به داستان هامان ذیل مدخل هامان در همین لغت نامه شود. و این روز را عید...
-
شرح
لغتنامه دهخدا
شرح . [ ش َ ] (ع مص ) گوشت را به قطعات بلند بریدن . (از اقرب الموارد). قطع کردن گوشت را از عضو یا قطع کردن گوشت را از استخوان مانند شرّح . (از تاج العروس ). شرحه کردن گوشت . (تاج المصادر بیهقی ). پاره کردن گوشت . شرحه کردن . (بحر الجواهر). || چیزی را...
-
ملکوت
لغتنامه دهخدا
ملکوت . [ م َ ل َ ] (ع اِ) پادشاهی . (دهار). پادشاهی بزرگ . (ترجمان القرآن ). بزرگی و چیرگی . مَلکُوَة. (منتهی الارب ). چیرگی و عزت و بزرگی و عظمت و سلطان . (ناظم الاطباء). عز و سلطان . (اقرب الموارد). پادشاهی و پروردگاری و تصرف . (غیاث ) (آنندراج ) ...
-
وحی
لغتنامه دهخدا
وحی . [ وَح ْی ْ ] (ع اِ)آواز که در مردم و غیر آنان باشد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || اشارت . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (مهذب الاسماء) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || کتابت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). نبشته . (مهذب الاسماء). م...
-
بسط
لغتنامه دهخدا
بسط. [ ب َ ] (ع اِمص ) فراخی . (غیاث اللغات ) (مؤیدالفضلاء) (آنندراج ). فراخی . وسعت . (ناظم الاطباء). گشادگی . پهن شدن . پهنی یافتن . پهنی . پهنا. (نفایس الفنون ). فراخی . حیز میان ذرات . انشراح . (نفایس الفنون ). پهن کردگی . (ناظم الاطباء). جای فر...
-
پیوستن
لغتنامه دهخدا
پیوستن . [ پ َ / پ ِ وَ ت َ ] (مص ) مقابل گسیختن . متصل کردن . اتصال دادن . وصل . (دهار) (تاج المصادر). وصیلة؛ بهم آوردن . ترصیص ؛ بهم کردن . (دهار). الحاق کردن . منضم ساختن . رجوع به پیوندیدن شود : یکروز بهرام با سپاه عرب و منذر بصید شده بود. از دور...
-
ناصرخسرو
لغتنامه دهخدا
ناصرخسرو. [ ص ِ رِ / رْ خ ُ رَ / رُو ] (اِخ ) (حکیم ...) ناصربن خسروبن حارث قبادیانی بلخی مروزی ، ملقب و متخلص به «حجت » و مکنی به ابومعین . از شاعران قوی طبع و قصیده سرایان گران قدر زبان فارسی است . وی در ماه ذی القعده ٔ سال 394 هَ . ق . مطابق با تی...