کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تفصيل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
تفصیل
لغتنامه دهخدا
تفصیل . [ ت َ ] (ع مص ) جدا کردن . (تاج المصادر بیهقی ). جداجدا کردن از یکدیگر. (زوزنی ). جدا نمودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || پاره پاره کردن . (زوزنی ). قطعه قطعه کردن پارچه برای دوختن لباس . (از اقرب الموارد). || فصل فصل ساختن ک...
-
تفصیل کردن
لغتنامه دهخدا
تفصیل کردن . [ ت َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) سیاهه کردن . نوشتن . بقلم درآوردن : به اختیار بقلعه ٔ غزنه رفت و به حبس رضا داد و اسباب تجمل تفصیل کرد و به سلطان فرستاد. سلطان از این حرکت در خشم شد و او را به جنایت خرابی ولایت ... مؤاخذه کرد. (ترجمه ٔ تاریخ ...
-
تفصیل نامه
لغتنامه دهخدا
تفصیل نامه . [ ت َ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) یادداشت نامه و اعلان نامه . (ناظم الاطباء).
-
تفصیل وار
لغتنامه دهخدا
تفصیل وار. [ ت َ ] (ق مرکب )به تفصیل مشروحاً. مفصلا و با دقت . (ناظم الاطباء).
-
حروف تفصیل
لغتنامه دهخدا
حروف تفصیل . [ ح ُ ف ِ ت َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) حروف تفریق . حروف جدائی : یا،اما: شماره یا جفت است و یا تک . و در عربی اِمّا.
-
طول و تفصیل
لغتنامه دهخدا
طول و تفصیل . [ ل ُ ت َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) از اتباع است . شرح و بسط.
-
جستوجو در متن
-
تفصیلی
لغتنامه دهخدا
تفصیلی . [ ت َ ] (ص نسبی ) مقابل اجمالی . منسوب به تفصیل . مشروح . مفصل . به تفصیل .
-
تفاصیل
لغتنامه دهخدا
تفاصیل . [ ت َ ] (ع اِ) ج ِ تفصیل . (ناظم الاطباء). و رجوع به تفصیل شود.
-
بالتفصیل
لغتنامه دهخدا
بالتفصیل . [ بِت ْ ت َ ] (ع ق مرکب )(از: ب + ال + تفصیل ) بطور تفصیل . (ناظم الاطباء). مشروحاً. مفصلاً. مقابل بالجمله . رجوع به تفصیل شود.
-
حروف جدائی
لغتنامه دهخدا
حروف جدائی . [ ح ُ ف ِ ج ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) پیشوندی که معنی تفریق و تفصیل دهد. (دستور جامع ص 805). و رجوع به حروف تفصیل شود.
-
پرآب و تاب
لغتنامه دهخدا
پرآب و تاب . [ ب ُ ] (ص مرکب ) پرطنطنه . پرطمطراق . به تفصیل . با اوصاف بسیار.
-
تفصیلات
لغتنامه دهخدا
تفصیلات . [ ت َ ] (ع اِ) ج ِ تفصیل . شرح و بسطها.
-
جداجداکردن
لغتنامه دهخدا
جداجداکردن . [ ج ُ ج ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) از هم دور ساختن . سوا کردن . تَفریض . (از منتهی الارب ). تفصیل . (از منتهی الارب ).
-
رزق
لغتنامه دهخدا
رزق . [ رِ ] (اِخ ) عبداﷲ. او راست : تفصیل و خیاطة الملابس للسیدات . و در آن رسوم مصر را آورده است . (از معجم المطبوعات ج 1).