کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تفشله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تفشله
لغتنامه دهخدا
تفشله . [ ت َ ش ِل َ / ل ِ ] (اِ) تفشیله . (فرهنگ جهانگیری ) (آنندراج ). قلیه ای باشد که از گوشت و تخم مرغ و زردک و عسل پزند و گشنیز و گندنا در آن کنند. (برهان ) (ناظم الاطباء). || بعضی گویند عدس سبز نیم پخته باشد. (برهان ). عدس سبز نیم پخته را نیز گ...
-
جستوجو در متن
-
تفشره
لغتنامه دهخدا
تفشره . [ ت َ ش َ / ش ِ رِ ] (ع مص ) قلیه ای که ازسبزی آلات پزند. (ناظم الاطباء). رجوع به تفشله شود.
-
تفشیره
لغتنامه دهخدا
تفشیره . [ ت َ رَ/ رِ ] (اِ) عدس سبز پخته ٔ نرم کوفته که مردم تهران عدسی گویند. (ناظم الاطباء). و رجوع به تفشله شود.
-
تفشیله
لغتنامه دهخدا
تفشیله . [ ت َ ل َ / ل ِ ] (اِ) گوشت و گندنا و گوز مغز و خایه درهم هریک اندر کنند و بپزند و تفشیله خوانند. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 244). گوشت و گندنا و گشنیز و مغز گوز و انگبین به دیگ اندرکنند و بپزند و تفشیله گویند. (فرهنگ اسدی نخجوانی ). تفشله . (ب...