کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تفانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تفانی
لغتنامه دهخدا
تفانی . [ ت َ ] (ع مص ) یکدیگر را نیست و سپری گردانیدن در جنگ و جز آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). نیست گردانیدن بعض قوم مر بعضی دیگر را. (از اقرب الموارد) : این تفانی از ضد آید، ضد راچون نباشد ضد، نَبْوَد جز بقا.مولوی .
-
جستوجو در متن
-
متفانی
لغتنامه دهخدا
متفانی . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) (از «ف ن ی ») یکدیگر را نیست و سپری کننده در جنگ . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || همدیگر را مستأصل کننده . (ناظم الاطباء). و رجوع به تفانی شود.
-
نابود شدن
لغتنامه دهخدا
نابود شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) نیست شدن . ناپیدا شدن . (ناظم الاطباء). نابود گردیدن . فنا شدن . معدوم شدن . مضمحل گشتن . هلاک شدن . نیست گردیدن . فانی شدن . از بین رفتن . تفانی . زهوق . انقضاء. منقضی شدن . عدم شدن : گم شد و نابود شد از فضل حق بر م...