کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تفاضل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تفاضل
لغتنامه دهخدا
تفاضل . [ ت َض ُ ] (ع مص ) از یکدیگر افزون آمدن . (زوزنی ) (دهار) (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از غیاث اللغات ) (از آنندراج ). || دعوی فزونی کردن هر یک بر دیگری . (از اقرب الموارد). || افزونی جستن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). |...
-
واژههای مشابه
-
تفاضل داشتن
لغتنامه دهخدا
تفاضل داشتن . [ ت َ ض ُ ت َ ] (مص مرکب ) افزونی داشتن . برتری داشتن . (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
متفاضل
لغتنامه دهخدا
متفاضل . [ م ُ ت َ ض ِ ] (ع ص ) همدیگر افزون آینده و افزون جوینده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). مشغول به مباحثه در بزرگواری و فضیلت و بر یکدیگر فزونی و برتری جوینده . (ناظم الاطباء). و رجوع به تفاضل شود.
-
هذلولی
لغتنامه دهخدا
هذلولی . [ هَُ ] (ص نسبی ، اِ) (اصطلاح علم هندسه ) مکان هندسی مجموعه ٔ نقاطی که تفاضل فاصله ٔ هر نقطه بر روی آن از دو نقطه ٔ ثابت در صفحه - به نام کانون - مقداری است ثابت ، یعنی :مقدار ثابت = سAF - AFاین منحنی از منحنیات درجه ٔ دوم و از مقاطع مخروطی ...
-
باقی مانده
لغتنامه دهخدا
باقی مانده . [ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ، اِ مرکب ) تتمه . بازمانده . (ناظم الاطباء). نثیلة. (منتهی الارب ). پس مانده . (آنندراج ).مانده . (لغات فرهنگستان ). حاصل . (دهار): ذمامة، عقبة؛ باقیمانده ٔ چیزی . عنشوش ؛ باقیمانده از مال . عبقول ، عبقولة؛ باقیما...
-
مبل
لغتنامه دهخدا
مبل . [ م ُ ] (فرانسوی ، اِ) اثاث البیت . کاچال . رخت . رخت خانه . ماعون . قماش خانه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). عموماً به تمام اشیاء منقولی که در خانه مورد استفاده قرار می گیرد و یا برای تزیین خانه به کار می رود و خصوصاً به چهارپایه های به نسبت ب...
-
افتراق
لغتنامه دهخدا
افتراق . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) از یکدیگر جدا شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ). از همدیگر جدا کردن . (غیاث اللغات ). از همدیگر جدا شدن وکردن و پراکنده گردیدن . (آنندراج ). پراکنده و جدا گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). مقابل اجتماع کردن...
-
نمو
لغتنامه دهخدا
نمو. [ ن ُ م ُوو ] (ع مص ) بالیدن . (غیاث اللغات ). افزون شدن . گوالیدن . (ناظم الاطباء). زیاد شدن . بسیار شدن . (از اقرب الموارد). بالا کردن . رستن . برآمدن . (یادداشت مؤلف ). || افزون گردیدن سیاهی یا سرخی خضاب . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد)...
-
مفضول
لغتنامه دهخدا
مفضول . [ م َ ] (ع ص ) فضیلت داده شده . (غیاث ) (آنندراج ). مغلوب در فضل .که دیگری بر او فضل دارد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) (از ذیل اقرب الموارد). مقابل فاضل : توئی مملوک و هم مالک توئی مفضول و هم فاضل توئی معمول و هم عامل توئی بهرام و هم کیوان . ...
-
اختلاف منظر
لغتنامه دهخدا
اختلاف منظر. [ اِ ت ِ ف ِ م َ ظَ ] (ترکیب اضافی ،اِ مص مرکب ) نزد علماء هیئت عبارت است از تفاوت بین ارتفاع حقیقی و ارتفاع مرئی . و آن قوسی است از دائره ٔ ارتفاع از کمترین جانب بین موقع دو خطی که از مرکز کوکب میگذرند و پایان مییابند بسطح فلک اعلی که ی...
-
قطر
لغتنامه دهخدا
قطر. [ ق ُ ] (ع اِ) کرانه . (منتهی الارب ). ناحیه و جانب . ج ، اقطار. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || اَگَر (اَکَر) که از وی بخور سازند. (منتهی الارب ). العود الذی یتبخر به . (اقرب الموارد). گویند: وجدت ریح القطر. (اقرب الموارد). رجوع به قُطُر شود....
-
متمم
لغتنامه دهخدا
متمم . [ م ُ ت َم ْ م ِ ] (ع ص ) تمام کننده . (غیاث ) (آنندراج ) (از منتهی الارب ). تمام کننده و به انجام رساننده و کامل کننده . (از ناظم الاطباء). مکمل . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). ج ، متممات . (آنندراج ) (غیاث ). || شکافته و چاک شده . (ناظم الاطب...
-
تفاضلی
لغتنامه دهخدا
تفاضلی . [ ت َ ض ُ ] (ص نسبی ) منسوب به تفاضل .- حساب تفاضلی ؛ حساب تفاضلی ، حسابی است که برای تعیین مقادیر بی نهایت کوچک امری که تابع امر دیگر است بکار می رود. توضیح آن که اگر درتابع (x) f = y به متغیر x نموی چون DX بدهیم و نمونظیر آنرا برای y بدست...