کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تفاسخ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تفاسخ
لغتنامه دهخدا
تفاسخ . [ ت َ س ُ ] (ع مص ) از دو طرف شکستن عهدی . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). موافقت دو طرف در فسخ عقدی . (از اقرب الموارد). || تناقض گفتار: تفاسخ الاقاویل ؛ تناقضت . (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
تقایل
لغتنامه دهخدا
تقایل . [ ت َ ی ُ ] (ع مص ) باهم برانداختن بایع و مشتری بیع را.(منتهی الارب ). || (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تفاسخ بیع. (اقرب الموارد). رجوع به اقاله شود.
-
فسخ
لغتنامه دهخدا
فسخ . [ ف َ ] (ع مص ) زایل گردانیدن دست کسی را از جای . || تباه گردانیدن رای را. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || شکستن . (منتهی الارب ). || جداجدا کردن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || ویران ساختن . (منتهی الارب ). || برانداختن بیع و آهنگ ...
-
مزارعه
لغتنامه دهخدا
مزارعه .[ م ُ رَ ع َ ] (ع مص ) در اصطلاح حقوقی عقدی است که به موجب آن احد طرفین زمینی را برای مدت معینی به طرف دیگر می دهد که آن را زراعت کرده و حاصل را تقسیم کنند. (قانون مدنی ماده ٔ 518). در عقد مزارعه حصه ٔ هر یک از مزارع و عامل باید به نحو اشاعه ...