کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تغییب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تغییب
لغتنامه دهخدا
تغییب . [ ت َغ ْ ] (ع مص ) غایب کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). نهان گردانیدن و ناپدید کردن ،یقال : غیبه ُ غیابه ُ؛ ای دفن فی قبره . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
مغیب
لغتنامه دهخدا
مغیب . [ م ُ غ َی ْ ی َ ] (ع ص ) نهان و ناپدید. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). و رجوع به تغییب شود.
-
ختانان
لغتنامه دهخدا
ختانان . [ خ ِ ] (ع اِ) دو موضع ختان زن و مرد،منه : اذا التقی الختانان قیل هو کنایة لطیفة عن تغییب الحشفة. از آنجا که «التقاء فارسان » اصطلاحی است برای تقابل آن دو «التقاء ختانان » تقابل دو موضع ختان می باشد . (منتهی الارب ).
-
ناپیدا کردن
لغتنامه دهخدا
ناپیدا کردن . [ پ َ / پ ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) اعدام . تباه کردن . از بین بردن . زایل کردن . محو ساختن . امحاء. معدوم کردن . نیست و نابود کردن : ولایت شرق و غرب را کواکب آسا معدوم و ناپیدا ساخت . (حبیب السیر ص 134). || غیب کردن . پنهان کردن . نهفتن . ...
-
خفق
لغتنامه دهخدا
خفق . [ خ َ ] (ع مص ) جنبیدن علم . منه :خفقت الرایة خفقاً و خفقاناً. || طپیدن دل . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ) (ازاقرب الموارد). منه : خفق القلب . || جنبیدن سراب . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ) (از تاج المصادر ...