کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تغریم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تغریم
لغتنامه دهخدا
تغریم .[ ت َ ] (ع مص ) بر کسی تاوان کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). وام دار و تاوان زده گردانیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ملزم ساختن کسی را به ادای دین یا تاوان و جز اینها. (از اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
تقریم
لغتنامه دهخدا
تقریم . [ ت َ] (ع مص ) خوردن آموزانیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). خوردن آموختن کسی را. (از اقرب الموارد). || قَرم گردانیدن فحل را. (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
غرام
لغتنامه دهخدا
غرام . [ غ ُر را ] (ع ص ، اِ) ج ِ غریم ، مثل غرماء، و این نادر است زیرا فعیل بر وزن فُعّال جمع بسته نمی شود. (از ذیل اقرب الموارد). || صاحب اقرب الموارد گوید: رواست که غارم معنی نسبت را برساند و به معنی ذواغرام یا تغریم باشد و غرام جمع آن محسوب شود. ...