کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تغذم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تغذم
لغتنامه دهخدا
تغذم . [ ت َ غ َذْ ذُ ] (ع مص )چشیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). تطعم . (اقرب الموارد). || بسیار خوردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). یقال : هو یتغذم کل الشی ٔ، اذا کان کثیرالاکل . (اقرب الموارد). || بریدن . (منتهی الارب ...
-
جستوجو در متن
-
متغذم
لغتنامه دهخدا
متغذم . [ م ُ ت َ غ َذْ ذِ ] (ع ص ) بسیار خورنده که هر چه یابد خورد. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). || برنده و قطعکننده . (ناظم الاطباء). و رجوع به تغذم شود.