کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تغابن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تغابن
لغتنامه دهخدا
تغابن . [ ت َ ب ُ ] (اِخ ) سوره ای از سوره های قرآن . (از اقرب الموارد). سوره ٔ شصت و چهارم از قرآن کریم . مکیه و آن هیجده آیت است و آغاز آن : بسم ... یسبح ﷲ ما فی السموات ... پس از منافقین و پیش از طلاق .
-
تغابن
لغتنامه دهخدا
تغابن . [ ت َ ب ُ ] (ع مص ) یکدیگر را غبن آوردن . (زوزنی ) (از ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). در زیان افگندن بعضی مر بعض را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). یکدیگر را در زیان افکندن و به زیان یکدیگر را فریفتن و گاهی تجرید نموده ب...
-
تغابن
لغتنامه دهخدا
تغابن . [ت َ ب ُ ] (اِخ ) (یوم الَ...) روز قیامت است بدان جهت که اهل جنت اهل دوزخ را در زیان و غبن اندازند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد): یوم یجمعکم لیوم الجمع ذلک یوم التغابن ... (قرآن 64 / 9).
-
جستوجو در متن
-
طلاق
لغتنامه دهخدا
طلاق . [ طَ ] (اِخ ) سوره ٔ شصت وپنجمین از قرآن کریم ، و آن مدنیه و دوازده آیت است ، پس از تغابن و پیش از تحریم .
-
منافقین
لغتنامه دهخدا
منافقین . [ م ُ ف ِ ] (اِخ ) سوره ٔ شصت و سومین از قرآن ، مدنیه و آن یازده آیت است ، پس از جمعه و پیش از تغابن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
متغابن
لغتنامه دهخدا
متغابن . [ م ُ ت َ ب ِ ] (ع ص ) در زیان افکننده بعضی مر بعضی را. (آنندراج ). در زیان اندازنده ٔ همدیگر را. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تغابن شود.
-
کامران شدن
لغتنامه دهخدا
کامران شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) کامروا گشتن . به آرزو رسیدن . پیروز شدن : هر آنکس که شد کامران در جهان پرستش کنندش کهان و مهان . فردوسی .که با او به ایران برآویختی چو او کامران شد تو بگریختی . فردوسی .نگاه کن که در این خیمه ٔ چهار ستون چو خسروان ز...
-
کشتی شکسته
لغتنامه دهخدا
کشتی شکسته . [ ک َ/ ک ِ ش ِ ک َ ت َ / ت ِ ] (ص مرکب ) که بر اثر طوفان کشتی او خرد و شکسته شده باشد. آنکه کشتی حامل او شکسته و درهم کوفته است : کاروان زده و کشتی شکسته و مرد زیان رسیده را تفقد نماید. (مجالس سعدی ص 22). دو کس را حسرت از دل نرود و پای ت...
-
غبن الفاحش
لغتنامه دهخدا
غبن الفاحش . [ غ َ نُل ْ ح ِ ] (ع اِ مرکب ) غَبن ِ فاحش . خسارت صریح و بسیار در خرید جنس به نهجی که دو شخص ماهر از دستورات خرید و فروخت خساره ٔ زیاداز حد عادات در آن تجویز نمایند. (غیاث اللغات ) (آنندراج ذیل غبن فاحش ). غبن الفاحش آن است که در زیر تق...
-
یدین
لغتنامه دهخدا
یدین . [ ی َ دَ ] (ع اِ) تثنیه ٔ ید. (منتهی الارب ) (یادداشت مؤلف ). دو دست : ای رسانیده به دولت فرق خود تا فرقدین گسترانیده به جودو فضل در عالم یدین . (منسوب به عباس «یا ابوالعباس » مروزی ).به دندان گزید از تغابن یدین بماندش در او دیده چون فرقدین ....
-
فرقدین
لغتنامه دهخدا
فرقدین . [ ف َ ق َ دَ ] (اِخ ) تثنیه ٔ فرقد است در حالت نصب و جر : ای رسانیده به دولت فرق خود بر فرقدین گسترانیده به جود و فضل در عالم یدین . ابوالعباس مروزی .محتمل مرقد تو فرقدین متصل مسند تو شعریان . خاقانی .تا هم قدم شدیم سگ پاسبانت رااز فرق فرقدی...
-
دست مالیدن
لغتنامه دهخدا
دست مالیدن . [ دَ دَ ] (مص مرکب )بسودن . پرواسیدن . برمجیدن . تمسح . تمسیح . (منتهی الارب ): مشن ؛ دست مالیدن برچیزی درشت . (منتهی الارب ). مث ؛دست در چیزی مالیدن . (دهار) (تاج المصادر بیهقی ).- دست به دست مالیدن ؛ کنایه از تأمل و تأخیر در کار است...
-
سخی
لغتنامه دهخدا
سخی . [ س َ خی ی / خی ] (از ع ، ص ) جوانمرد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (مهذب الاسماء) (دهار). راد. (صحاح الفرس ). ج ، اسخیاء، سُخَواء. (منتهی الارب ) : هر چند به تن خویش کاری و سخی باشند و تجمل و آلت دارند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 218).صدر سخی که لازم ...
-
لاحول
لغتنامه دهخدا
لاحول . [ ح َ ] (ع جمله ٔ اسمیه ) (از: «لا» + «حول ») مختصر «لاحول و لاقوة الا باﷲ العلی العظیم » است و آن رابرای راندن دیو و شیطان ، بر زبان آرند : از گفتن لاحول گریزد شیطان . معزی .ز دست طبع و زبانت چنان گریزد بخل که دیو از آهن و لاحول و لفظ استغفا...