کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تعهد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تعهد
لغتنامه دهخدا
تعهد. [ ت َ ع َهَْ هَُ ] (ع مص ) عهد نو کردن . (زوزنی ). تازه کردن پیمان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || دیدار تازه کردن . (تاج المصادر بیهقی ). تازه کردن چیزی . (آنندراج ). || سرانجام کار کسی به ذمه ٔ خود گرفتن و ضامنی کردن . (...
-
واژههای مشابه
-
تعهد کردن
لغتنامه دهخدا
تعهد کردن . [ ت َ ع َهَْ هَُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) به گردن گرفتن شرط و پیمانی . خود را ملزم ساختن به عملی یا پرداخت چیزی . تضمین عهد و میثاقی . پذیرفتاری . || پرستاری کردن . نگاهداری کردن . تیمارداری کردن . نواختن : سپاه را بنگریست و ایشان را روزی ها د...
-
جستوجو در متن
-
ظاغیة
لغتنامه دهخدا
ظاغیة. [ ی َ ] (ع اِ) دایه . حاضنه . آنکه در تیمار و تعهد بچه باشد.
-
مردم پروری
لغتنامه دهخدا
مردم پروری . [ م َ دُ پ َرْ وَ ] (حامص مرکب ) تعهد امور مردم . پرورش مردم .
-
تحوط
لغتنامه دهخدا
تحوط. [ ت َ ح َوْ وُ ] (ع مص ) نگاه داشتن و پاس داشتن و تعهد کسی کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (قطر المحیط). نگاه داشتن و تعهد کسی کردن : فلان یتحوط اخاه حیطةحسنة؛ ای یتعاهده و یهتم باموره . (اقرب الموارد).
-
نفقه دادن
لغتنامه دهخدا
نفقه دادن . [ ن َ ف َ ق َ / ق ِ دَ ] (مص مرکب ) متکفل معاش دیگری شدن . هزینه ٔ معاش دیگری را تعهد کردن .
-
مهمان پرور
لغتنامه دهخدا
مهمان پرور. [ م ِمام ْ پ َرْ وَ ] (نف مرکب ) که مهمان را تیمار دارد و تعهد کند.
-
مهمان نوازی
لغتنامه دهخدا
مهمان نوازی . [ م ِ ن َ ] (حامص مرکب ) عمل مهمان نواز. تیمارداری و تعهد و اهتمام کردن در کار مهمان .
-
نایب التولیه
لغتنامه دهخدا
نایب التولیه . [ ی ِ بُت ْ ت َ ی َ ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب )آنکه به نیابت متولی تولیت موقوفه ای را تعهد کند.
-
ابوالیتامی
لغتنامه دهخدا
ابوالیتامی . [ اَ بُل ْ ی َ ما ] (ع ص مرکب ،اِ مرکب ) آنکه تفقد و تعهد حال و کار یتیمان کند.
-
بازاچ
لغتنامه دهخدا
بازاچ . (اِ) دایه ٔ ناف که بتازیش قابله گویند یعنی آن دایه که تعهد زچه کند.و آنان که با رای مهمله خوانند خطاست . (آنندراج ).
-
بعهده گرفتن
لغتنامه دهخدا
بعهده گرفتن . [ ب ِ ع ُ دَ / دِ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) تعهد کردن . متعهد شدن . قبول کردن . عهده دار شدن .
-
تخول
لغتنامه دهخدا
تخول . [ ت َ خ َوْ وُ ] (ع مص ) خال [ دایی ] ساختن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد). چنانکه گویند تَعَمَّم َ عَمّاً. (از اقرب الموارد). || تعهد کردن . (زوزنی ). تعهد کسی کردن و تیمار داشتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظ...