کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تعمیه کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تعمیه کردن
لغتنامه دهخدا
تعمیه کردن . [ ت َ ی َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ایراد کردن سخن خواه نظم باشد و یا نثر بطور معما. (ناظم الاطباء). و رجوع به تعمیة شود.
-
واژههای مشابه
-
تعمیه گفتن
لغتنامه دهخدا
تعمیه گفتن . [ ت َی َ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) معما گفتن . (ناظم الاطباء). کلام مشکل و پیچیده گفتن . گفتن کلامی که معانی آن پوشیده و ناصریح باشد. و رجوع به تعمیة و ماده ٔ قبل شود.
-
جستوجو در متن
-
ثبج
لغتنامه دهخدا
ثبج . [ ث َ ] (ع مص ) تعمیه کردن در بیان چیزی .
-
کور ساختن
لغتنامه دهخدا
کور ساختن . [ ت َ ] (مص مرکب ) نابینا کردن . کور کردن . از نعمت بینایی محروم کردن : اِغْشاء؛ کور ساختن . تعمیة؛ کور ساختن . (منتهی الارب ). و رجوع به کور کردن شود.
-
صرف نظر کردن
لغتنامه دهخدا
صرف نظر کردن . [ ص َ ف ِ ن َ ظَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) صرف نظر. چشم پوشی . اغماض . تعمیة. غمض عین . رجوع به صرف نظر شود.
-
صرف نظر
لغتنامه دهخدا
صرف نظر. [ ص َ ف ِ ن َ ظَ ] (ترکیب اضافی ، اِمص مرکب ) چشم پوشی . اغماض .گذشت . تعمیة. غمض عین . رجوع به صرف نظر کردن شود.
-
نادیده گرفتن
لغتنامه دهخدا
نادیده گرفتن . [ دی دَ / دِ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) غمض عین . چشم پوشی کردن . به روی خود نیاوردن . ندیده انگاشتن . تعمیه .
-
پوشیده کردن
لغتنامه دهخدا
پوشیده کردن . [ دَ / دِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ملبس کردن . پوشیده داشتن . پوشیدن . بچیزی فرا گرفتن چیزی را. || مستور داشتن . || نهان کردن . پوشیدن . پوشیده داشتن . مخفی کردن .تعمیة. (تاج المصادر): ادغام ؛ پوشیده کردن چیزی در چیزی : چنانکه دیدم چندیست که...
-
پس تر
لغتنامه دهخدا
پس تر. [ پ َ ت َ ] (ص تفضیلی ) دیرتر. عقب تر. از عقب . از دنبال . اختباء؛ تعمیه کردن بر کسی چیزی پس تر؛ پرسیدن او را از آن . (منتهی الارب ) : سپه رانی و ما ز پس تر شویم بگوئیم و زین در سخن بشنویم . فردوسی .|| ادنی .
-
اختباء
لغتنامه دهخدا
اختباء. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) پنهان شدن . (تاج المصادر بیهقی ). در پرده شدن . || پنهان کردن . (منتهی الارب ). || تعمیه کردن بر کسی چیزی را و به ستر پرسیدن او را از آن . (منتهی الارب ). و صاحب تاج العروس گوید: اختباء له خبیئاً؛ اذا عمّی له شیئاً ثم سأله...
-
تثبیج
لغتنامه دهخدا
تثبیج . [ ت َ ] (ع مص ) فعلی مشوش کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ). کاری مشوش کردن . (ناظم الاطباء). مشوش کردن فعلی . (زوزنی ). || تعمیه نمودن درسخن و خط، و بیان ناکردن آن . (زوزنی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). گذاش...
-
کمهلة
لغتنامه دهخدا
کمهلة. [ ک َ هََ ل َ ](ع مص ) فراهم آوردن جامه و استوار بستن آن جهت سفر. || گرد آوردن شتران . || منع کردن حق کسی را. گویند: کمهل علینا؛ ای منعنا حقنا. || پوشیدن سخن و تعمیه نمودن آن را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
کور کردن
لغتنامه دهخدا
کور کردن . [ کو ک َ دَ ] (مص مرکب ) نابینا ساختن . اعماء.(فرهنگ فارسی معین ). تعمیه . اغشاء. (ترجمان القرآن ). تعمیه . اعماء. (تاج المصادر بیهقی ). تباه کردن بینایی کسی را. چشم کسی را از دیدن محروم کردن به عملی از اعمال . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) ...