کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تعلیمی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تعلیمی
لغتنامه دهخدا
تعلیمی . [ ت َ ] (اِ) تسمه که بر سر لجام باشد. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). تسمه ای که بر سر لگام بندند. (ناظم الاطباء) : ز تعلیمی همیشه بیم داردندانم از که این تعلیم دارد. طغرا (از آنندراج ).ز تعلیمیش بخیه ٔ چارجل بود نزد فارس خط چارقل . طغرا (ایضاً)....
-
تعلیمی
لغتنامه دهخدا
تعلیمی . [ ت َ ] (ص نسبی ) آنچه قابل تعلیم باشد. درخور تعلیم . رجوع به تعلیم شود.- جسم تعلیمی . رجوع به همین کلمه شود.- علم تعلیمی یا علم اوسط ؛ علم ریاضی که قسمی از علم نظری است .
-
تعلیمی
لغتنامه دهخدا
تعلیمی . [ ت َ ] (ص نسبی ) منسوب است به تعلیم که جمعی از فرقه ٔ معروف به باطنی و اسماعیلی میباشند. اینان قائل به تعلم از امام معصوم هستند. چون که غیرامام را مصون از خطا نمیدانند. (از انساب سمعانی ).- تعلیمیان ؛ اسماعیلیان : و تعلیمیان گویند که طریق ...
-
واژههای مشابه
-
جسم تعلیمی
لغتنامه دهخدا
جسم تعلیمی . [ ج ِ م ِ ت َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مقداری که برای آن طول و عرض و عمق باشد. (غیاث اللغات ). هر جسم که ابعاد ثلاثه داشته باشد. (آنندراج ). مقدار منقسم به خط و سطح و ثخن . (یادداشت مؤلف ) : ز غیرت از ریاضی دان رمیده که حرف جسم تعلیمی ...
-
جستوجو در متن
-
بامبو
لغتنامه دهخدا
بامبو. (فرانسوی ، اِ) خیزران . نی . نوعی نی است . نوعی نی مغزدار است که از آن عصاو چوب دستی و تعلیمی سازند و بخم کردن شکسته نشود. || تلمبه . آنچه با آب و نفت و امثال آن ازچاه یا ظروف گود بالاکشند. بمبو. تلمبه ٔ چاه عمیق .
-
تعلیمیه
لغتنامه دهخدا
تعلیمیه . [ ت َ ی َ ] (اِخ ) رجوع به تعلیمی و خاندان نوبختی چ اقبال ص 55 و 252 و غزالی نامه ص 326 و اسماعیلیه و باطنیه و ملاحده و سبعیه و هفت امامیان شود.
-
جسم مطلق
لغتنامه دهخدا
جسم مطلق . [ ج ِ م ِ م ُ ل َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مراد به آن جسم است بطور کلی اعم از جسم طبیعی و تعلیمی بدون توجه به تعیین و حدود آن . (از فرهنگ علوم عقلی از مصنفات بابا افضل ). و رجوع به حکمة الاشراق ص 77، 192 و 293 شود.
-
ریاضیة
لغتنامه دهخدا
ریاضیة. [ ضی ی َ ] (ع ص نسبی ) ریاضیه . ریاضی . تعلیمی . (ناظم الاطباء).- علوم ریاضیة ؛ فنون هندی . (ناظم الاطباء). بنا به مشهور دانشهایی است که فهمیده نمی شود مگر با عمل ، مانند حساب و مساحت و موسیقی و مانند آنها. (از اقرب الموارد).- فلسفه ٔ ریاضیه ...
-
جعلقی
لغتنامه دهخدا
جعلقی . [ ج ُ ع َل ْ ل َ ] (ص نسبی ) به اصطلاح لوطیان به معنی بسیار زبون بل مرادف حرام زاده است . (آنندراج ). کمینه . ادنی . سفله . (فرهنگنامه ٔ جدید تألیف رازی ص 40). || کسی را گویند که تعلیمی در دست گرفته به عادت فرنگیان چابک راه رود و لیکن از هنر...
-
قارالذات
لغتنامه دهخدا
قارالذات . [ قارْ رُذْ ذا ] (ع ص مرکب ) (اصطلاح فلسفه ). یکی از دو قسم کم متصل . کم متصل دو قسم بود: یا قارالذات بود یا غیر قارالذات . قارالذات آن بود که اجزائی که او را فرض کنند با هم موجود توان یافت و غیرقارالذات آن بود که هرگاه او را اجزاء فرض کنن...
-
جسم
لغتنامه دهخدا
جسم . [ ج ِ ] (ع اِ) تن و اعضاء از مردم و از دیگر انواع بزرگ خلقت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). تن . (مهذب الاسماء نسخه ٔ خطی ) (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ). تن آدمی . (دهار). تن . بدن . (فرهنگ فارسی معین ). قالب...
-
ژوردان
لغتنامه دهخدا
ژوردان . (اِخ ) نام مترجم یکی از نمایشنامه های فارسی و شرح آن چنین است که : در 1291 هَ . ق ./ 1874 م . در تهران هفت بازی فارسی در یک مجلد چاپ سنگی شد و با یک مقدمه در فوائد تعلیمی نمایش بقلم میرزا جعفر قراچه داغی انتشار یافت . این بازیها را میرزا فتح...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد.[ اَ م َ ] (اِخ ) ابن موسی ، از بنی موسی . او راست : کتاب الحیل . کتاب بین فیه بطریق تعلیمی و مذهب هندسی انه لیس فی خارج کرة الکواکب کرة تاسعه . کتاب المسئلة التی لقاها علی سندبن علی . کتاب مسائل جرت بین سند وبین احمد. کتاب مساحةالأکر و قسمةالز...