کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تعلیص پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تعلیص
لغتنامه دهخدا
تعلیص . [ ت َ ] (ع مص ) درد شکم آوردن . تخمه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
تالیس
لغتنامه دهخدا
تالیس . (اِ) بهندی درخت زرنب را گویند. رجوع به فهرست مخزن الادویه ص 302 و زرنب و تالیستر و تالیس پتر و تالیس تپر شود.
-
تالیس
لغتنامه دهخدا
تالیس . (اِخ ) تلفظ ترکی تالس و ثالس و طالس ، یکی از حکمای هفتگانه . رجوع به تالس و ثالس و طالس و قاموس الاعلام ترکی شود.
-
طالیس
لغتنامه دهخدا
طالیس . (اِ) نام هندی زرنب باشد. (مخزن الادویه ).
-
تعلیس
لغتنامه دهخدا
تعلیس . [ ت َ ] (ع مص ) خورانیدن : ما علسوه ؛ ای ما اطعموه ُ. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ) ( از اقرب الموارد). || سخت شدن بیماری . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || خروش و بانگ کردن مرد. (منتهی الارب ) (آنن...