کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تعظیم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تعظیم
لغتنامه دهخدا
تعظیم . [ت َ ] (ع مص ) بزرگ داشتن و بزرگ گردانیدن . (تاج المصادر بیهقی ). بزرگ داشتن و بزرگ کردن . (زوزنی ). بزرگ داشتن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). بزرگ کردن و بزرگ داشتن و به بزرگی صفت نمودن و بزرگ شمردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم ا...
-
واژههای مشابه
-
چشم تعظیم
لغتنامه دهخدا
چشم تعظیم . [ چ َ / چ ِ م ِ ت َ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) چشم تکریم . نظر احترام .- بچشم تعظیم نگریستن ؛ کنایه از احترام گذاشتن و بزرگ داشتن و تعظیم و تکریم کردن است : لاجرم سوی تو آزاده جوان ، بارخدای ننگردجز ببزرگی و به چشم تعظیم .فرخی .
-
حرف تعظیم
لغتنامه دهخدا
حرف تعظیم . [ ح َ ف ِت َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) حرف تعجب . شمس قیس در عنوان حرف تعظیم و تعجب گوید: الفی است که در اواخر بعضی نعوت فایده ٔ تعظیم و تعجب دهد، چنانکه پاکا آفریدگارا، بسا مال که فلان دارد. و چنانکه شاعر گوید:اگر شاه غازی نکردی هنرور ا...
-
تعظیم داشتن
لغتنامه دهخدا
تعظیم داشتن .[ ت َ ت َ ] (مص مرکب ) بزرگداشت . عزیز و گرامی داشتن .تکریم کردن . احترام کردن . محترم داشتن : دون تر از مرد دون کسی بمدارگرچه دارند هر کسش تعظیم .ابوحنیفه ٔ اسکافی (از بیهقی چ ادیب ص 388).
-
تعظیم کردن
لغتنامه دهخدا
تعظیم کردن . [ ت َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) توقیر نمودن و احترام کردن . (ناظم الاطباء). بزرگداشت . بزرگ داشتن : شاه دید او را و بس تعظیم کردمخزن زر را بدو تسلیم کرد. مولوی .|| سلام با کرنش کردن . (ناظم الاطباء). دوتا شدن به قصد تکریم و زمین بوس . و رجوع ب...
-
واژههای همآوا
-
تعزیم
لغتنامه دهخدا
تعزیم . [ ت َ ] (ع مص ) خواندن آیات قرآنی در عزایم . (ناظم الاطباء). عزائم خواندن راقی . (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
بخیزیدن
لغتنامه دهخدا
بخیزیدن . [ ب َ دَ ] (مص ) دوتا گردیدن برای تعظیم امیری . (آنندراج ). خم کردن سر برای توقیر و تعظیم . (ناظم الاطباء).
-
ارجاب
لغتنامه دهخدا
ارجاب . [ اِ ] (ع مص ) بزرگ داشتن . تعظیم کردن .
-
کرنش کردن
لغتنامه دهخدا
کرنش کردن . [ ک ُ ن ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تعظیم کردن . سر فرودآوردن . خم شدن به قصد تعظیم وتکریم . رکوع . (یادداشت مؤلف ). رجوع به کرنش شود.
-
حرف تعجب
لغتنامه دهخدا
حرف تعجب . [ ح َ ف ِ ت َ ع َج ْ ج ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) حرف تعظیم . رجوع به حرف تعظیم شود.
-
مطانوة
لغتنامه دهخدا
مطانوة. [ ] (اِ) به زبان کلیسایی یونان و سپس به زبان عیسویان یعقوبی مصر (قبط) به معنی تعظیم و حالت تعظیم و سجود آمده است و «ضربوا له مطانوه »؛ یعنی اودر مقابلش سر تعظیم فرودآورد. (از دزی ج 2 ص 599).
-
کرامیدن
لغتنامه دهخدا
کرامیدن . [ ک ِ دَ ] (مص ) تعظیم و تکریم کردن . عزیز داشتن . (ناظم الاطباء).