کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تعاکس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تعاکس
لغتنامه دهخدا
تعاکس . [ ت َ ک ُ ] (ع مص ) نزد محاسبان مترادف با معنی عکس است . (از کشاف اصطلاحات الفنون ). رجوع به عکس شود.
-
جستوجو در متن
-
متعاکس
لغتنامه دهخدا
متعاکس . [ م ُ ت َ ک ِ ] (ع ص ) سرنگون و برگردنده . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به تعاکس شود.
-
اعتکاس
لغتنامه دهخدا
اعتکاس . [ اِ ت ِ ](ع مص ) برگردیده شدن و بجای یکدیگر شدن اجزای چیزی .(منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). دگرگون شدن چیزی . (از اقرب الموارد). تَعاکُس . اِنعِکاس . (از اقرب الموارد). || شیر بر خوردنی ریختن . (تاج المصادر بیهقی ). مثل «عکس » ثلا...