کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تعازل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تعازل
لغتنامه دهخدا
تعازل . [ ت َ زُ ] (ع مص ) از همدیگر گوشه گرفتن و به یک سو دور شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
تعاظل
لغتنامه دهخدا
تعاظل . [ ت َ ظُ ] (ع مص ) در پی ماده بر زبر یکدیگر رفتن سگان و ملخ و جز آن به گشنی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
متعازل
لغتنامه دهخدا
متعازل . [ م ُ ت َ زِ ] (ع ص ) از همدیگر گوشه گیرنده و یکسو و دور شونده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). دور و رحلت کرده وبه یک سو شده و عزلت گزیده و گوشه گرفته و برگشته یکی از دیگری . (ناظم الاطباء). و رجوع به تعازل شود.