کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تعارف کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تعارف کردن
لغتنامه دهخدا
تعارف کردن . [ ت َ رُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کسی را به مهمانی یا گرفتن چیزی خواندن . و رجوع به تعارف شود.
-
واژههای مشابه
-
تعارف دادن
لغتنامه دهخدا
تعارف دادن . [ ت َ رُ دَ ] (مص مرکب ) تعارف فرستادن . هدیه و پیشکش فرستادن و دادن . (ناظم الاطباء).
-
تعارف فرستادن
لغتنامه دهخدا
تعارف فرستادن . [ ت َ رُ ف ِ رِ دَ ] (مص مرکب ) تعارف دادن . رجوع به همین کلمه شود.
-
خوش تعارف
لغتنامه دهخدا
خوش تعارف . [خوَش ْ / خُش ْ ت َ رُ ] (ص مرکب ) آنکه خوب آداب برخورد نگاه دارد. آنکه بوقت برخورد و ملاقات با حُسن وجه خوش رویی و ادب کند. خوش برخورد. نیک تعارف . خوش ملاقات .
-
جستوجو در متن
-
خوش آمدگویی کردن
لغتنامه دهخدا
خوش آمدگویی کردن . [ خوَش ْ / خُش ْ م َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تملق گفتن . چاپلوسی کردن . (یادداشت مؤلف ). || تعارف کردن . لفظ «خوش آمدی » گفتن . (یادداشت مؤلف ).
-
خوش آمد گفتن
لغتنامه دهخدا
خوش آمد گفتن . [خوَش ْ / خُش ْ م َ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) تملق گفتن . چاپلوسی کردن . (یادداشت مؤلف ). || تعارف کردن . به تازه وارد گفتن که خوش آمدی . (یادداشت مؤلف ).
-
چوبکاری کردن
لغتنامه دهخدا
چوبکاری کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) زدن با چوب . بچوب بسیار زدن . (یادداشت مؤلف ). کتک زدن . (فرهنگ فارسی معین ). || در تداول عامه خجل و شرمسار کردن از بسیاری احسان و نیکی . نیکی کردن بجای بدی .نیکی کردن به آنکه نسبت بتو نیکی نکرده است ؛ «ما راچوبک...
-
بخود گرفتن
لغتنامه دهخدا
بخود گرفتن . [ ب ِ خوَدْ / خُدْ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) بی جهت تعارف و ریشخند یا تبریکی را منسوب بخود پنداشتن . || بی علت افاده کردن . (فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمال زاده ).
-
زحمت کم کردن
لغتنامه دهخدا
زحمت کم کردن . [ زَ م َ ک َ ک َ دَ ] (مص مرکب )(در تداول عامه ٔ امروز پارسی زبانان ) رفع تصدیع کردن و زحمت بر گرفتن . این ترکیب بیشتر بعنوان تعارف و گاه نیز برای طنز و سخریه بکار میرود و در مورد اخیرگویند مخاطب خود را که احیاناً صاحب خانه و میزبانست ...
-
مناولت
لغتنامه دهخدا
مناولت . [ م ُ وَ / وِ ل َ ] (از ع ، اِمص ) مناوله . مناولة. چیزی به کسی دادن . به یکدیگر تعارف کردن : یک شیشه ٔ صرف باقی است اگر رغبتی هست تا ساعتی به مناولت آن تزجیه ٔ روزگار کنیم . (مرزبان نامه چ قزوینی ص 84). رجوع به مناولة شود.
-
مجندة
لغتنامه دهخدا
مجندة. [ م ُ ج َن ْ ن َ دَ ] (ع ص ) جمع کرده شده . (غیاث ) (آنندراج ). تأنیث مجند. گرد کرده (لشکر، سپاه ) و درحدیث است : الارواح جنود مجندة فما تعارف منها ائتلف و ما تناکر منها اختلف . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مجند و تجنید شود. || (اِ)...
-
شناسایی
لغتنامه دهخدا
شناسایی . [ ش ِ ] (حامص ) شناسائی . عمل شناختن . وقوف . معرفت . عرف .عرفان . تعریف . علم . شناخت . (یادداشت مؤلف ). معرفت و علم و آگاهی و دانایی . (ناظم الاطباء) : همه در شناسایی اختران فروگفته احوال گردون در آن . نظامی .شناساییش بر کس نیست دشوارولی...
-
دادن
لغتنامه دهخدا
دادن . [ دَ ] (مص ) اسم مصدر آن دهش است . اعطاء. (ترجمان القرآن ). ایتاء. (ترجمان القرآن ). مقابل ِ گرفتن . در اختیار کسی گذاردن بدون برگرداندن . تسلیم کسی کردن چیزی را. ارزانی داشتن چیزی بکسی . منح . (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ). اکاحة. مقاوا...