کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تظافر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تظافر
لغتنامه دهخدا
تظافر. [ ت َ ف ُ ] (ع مص ) هم پشت شدن . تظاهر. (زوزنی ). تضافر. تعاون . (ذیل اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
تضافر
لغتنامه دهخدا
تضافر. [ ت َ ف ُ ] (ع مص ) با هم مدد کردن و یاری نمودن در کار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). هم پشت شدن و یکدیگر را یاری دادن . (آنندراج ). با هم مدد و یاری کردن در کار. (از اقرب الموارد):عجبت من تضافرهم علی باطلهم و فشلکم عن حقکم . (اقرب الموارد). ...
-
جستوجو در متن
-
تضافر
لغتنامه دهخدا
تضافر. [ ت َ ف ُ ] (ع مص ) با هم مدد کردن و یاری نمودن در کار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). هم پشت شدن و یکدیگر را یاری دادن . (آنندراج ). با هم مدد و یاری کردن در کار. (از اقرب الموارد):عجبت من تضافرهم علی باطلهم و فشلکم عن حقکم . (اقرب الموارد). ...