کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تطهل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تطهل
لغتنامه دهخدا
تطهل . [ ت َ طَهَْ هَُ ] (ع مص ) برگردیدن رنگ و مزه ٔ آب . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). فاسد شدن و برگشتن بوی آب . (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
متطهل
لغتنامه دهخدا
متطهل . [ م ُ ت َ طَهَْ هَِ ] (ع ص ) آب که برگردد رنگ و مزه ٔ آن . (آنندراج ). آب برگردیده رنگ و مزه . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || گوشت کهنه و گندیده و بدبو. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). و رجوع به تطهل شود.
-
برگردیدن
لغتنامه دهخدا
برگردیدن . [ ب َ گ َ دی دَ ] (مص مرکب ) بازپس آمدن . واپس آمدن . مراجعت کردن . (فرهنگ فارسی معین ). برگشتن . (ناظم الاطباء). بازآمدن . بازگشتن . رجعت کردن . عدول کردن : برگردیدن از دین ؛ ارتداد. (یادداشت دهخدا). اِعتتاب . اًقراء. اِقورار. اِلتحاد. اً...