کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تطبیع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تطبیع
لغتنامه دهخدا
تطبیع. [ ت َ ] (ع مص ) پر کردن مشک و جز آن . (تاج المصادر بیهقی ). پر کردن مشک و دلو را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). پر کردن دلو. (از اقرب الموارد). || پلید گردانیدن چیزی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). نجس کردن ظرف را. (ا...
-
واژههای همآوا
-
تتبیع
لغتنامه دهخدا
تتبیع. [ ت َ ] (ع مص ) از پی فرا شدن . (زوزنی ). طلب چیزی کردن ؛ برفتن در پی آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
پلید
لغتنامه دهخدا
پلید. [ پ َ ] (ص ) ناپاک . شوخ . شوخگن . شوخگین . چرک . چرکین . پلشت . فزاک . فژاک . فژاکن . فژاکین . فژکن . فژه . فژغند. فژغنده . فژکنده . فرخج . گست . (حاشیه ٔ لغت نامه ٔ اسدی نسخه ٔ نخجوانی ). پلیت .(آنندراج ). وسخ . قَذِر. ساطن . کرّزی . طَفِس . ...