کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تطبب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تطبب
لغتنامه دهخدا
تطبب . [ ت ُ طَب ْ ب ُ ] (ع مص ) پزشکی نمودن . (زوزنی ). طبابت و پزشکی کردن کسی که علم طب نمیداند. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || علاج کردن . || پزشک خواستن برای کسی . (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
پزشکی کردن
لغتنامه دهخدا
پزشکی کردن . [ پ ِ زِ ک َ دَ ](مص مرکب ) تطَبُّب . (زوزنی ). اِسا. اِسو. مواسات .