کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تضییق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تضییق
لغتنامه دهخدا
تضییق . [ ت َض ْ ] (ع مص ) تنگ کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ضدتوسیع. (اقرب الموارد). || کار تنگ فراگرفتن . (تاج المصادر بیهقی ). کار تنگ گرفتن . (از زوزنی ) (دهار) (...
-
واژههای همآوا
-
تزییغ
لغتنامه دهخدا
تزییغ. [ ت َزْ ] (ع مص ) راست کردن میل کسی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). راست کردن زیغ (میل از حق . شک ) کسی را. (از اقرب الموارد) (از المنجد). راست کردن خمیدگی چوب . (از متن اللغة).
-
جستوجو در متن
-
ازناق
لغتنامه دهخدا
ازناق . [ اِ ] (ع مص ) تنگی کردن در نفقه بر عیال خود. (منتهی الارب ). تقتیر. تضییق بر عیال .
-
تضییقات
لغتنامه دهخدا
تضییقات . [ ت َض ْ ] (ع اِ) ج ِ تضییق . درفارسی امروزین سخت گیری ها. (یادداشت مرحوم دهخدا).
-
تحویص
لغتنامه دهخدا
تحویص . [ ت َح ْ ] (ع مص ) دوختن در جاهای جامه . (منتهی الارب ). دوختن جاهای مختلف جامه را. (ناظم الاطباء). || تضییق . تنگ کردن بین دو چیز: و یحسن فی البغال الخصی ، و فی البغلات التحویص . (صبح الاعشی ج 2 ص 32).
-
کارتنگ گرفتن
لغتنامه دهخدا
کارتنگ گرفتن . [ ت َ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) کار تنگ شدن . کار تنگ کردن . تضییق . (ترجمان القرآن ) (دهار). کنایه از سخت و دشوار گردانیدن کار. (آنندراج ) : بر طاقت ما کار چنین تنگ مگیریدای خوش کمران تنگ مبندید میان را.ابوطالب کلیم (از آنندراج ).
-
فرام
لغتنامه دهخدا
فرام . [ ف ِ ] (ع اِ) دارویی که شرم زن را تنگ سازد. (منتهی الارب ). دارویی که زنان فرج خود را بدان تنگ کنند. (ناظم الاطباء). دوایی است که زنان برای تضییق فرج مستعمل دارند. (فهرست مخزن الادویه ). || لته ای است که زنان حمول سازندآن را یا در ایام حیض فر...
-
تحریج
لغتنامه دهخدا
تحریج . [ ت َ ] (ع مص ) تنگنا گرفتن بر کسی . (تاج المصادر بیهقی ). تنگ کردن و تنگ گرفتن بر کسی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تنگ فراگرفتن بر کسی . (آنندراج ). تضییق . (اقرب الموارد) (قطر المحیط). || سوگند غلیظ خوردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (نا...
-
تعسیر
لغتنامه دهخدا
تعسیر. [ ت َ ] (ع مص ) دشخوار گردانیدن . (زوزنی ). دشوار کردن . (دهار)(از اقرب الموارد). دشوار کردن . نقیض تیسیر و منه : اللهم یسر و لاتعسر. || خلاف کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). خلاف کردن بر کسی . || تضییق . (اقرب الموارد). || دنب...
-
توسیع
لغتنامه دهخدا
توسیع. [ ت َ ] (ع مص ) فراخ کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (منتهی الارب ) (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). خلاف تضییق . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). فراخ گردانیدگی و وسعت دادگی . (ناظم الاطباء) : تقطیع...
-
احمدپاشا
لغتنامه دهخدا
احمدپاشا. [ اَ م َ ] (اِخ ) (طرخونچی ...) او یکی از صدر اعظم های دوره ٔ سلطان محمد رابع است و از مردم ماط ارناودستان است آنگاه که باسلامبول رفت داخل سرای همایون شد و وقتی که موسی آغا سلحدار شهریاری بایالت مصر منصوب گردید او بخدمت موسی آغا پیوست و در ...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) بدیلی (شیخ ...). خوندمیر در حبیب السیر (ج 1 ص 422 و 423) در عنوان کشته شدن ملک مؤید و ملکه ٔ ترکان و ذکربعضی از منازعات سلطان شاه و تکش خان آرد: سلطان شاه بار دیگر بشادیاخ لشکر کشیده چون فتح میسر نشد بطرف سبزوار رفت و در تضیی...
-
ساداق
لغتنامه دهخدا
ساداق . (اِخ ) (...نویان ) یا ساداق بیگ شحنه ٔ فارس بود. بسال 699 هَ . ق . در عصیان محمودشاه به کرمان جزو امرائی بود که بفرمان غازان ایلخان مأمور سرکوبی او شد و بعد از ماهها محاصره ساداق بیگ او را گرفت و بخواری تمام به اردو فرستاد.در حبیب السیر آمده...