کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تضریب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تضریب
لغتنامه دهخدا
تضریب . [ ت َ ] (ع مص ) زدن کسی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || نوشیدن شیر دوشیده ٔ بعد آبستن . (منتهی الارب ). || نوشیدن شیر آمیخته شده از شیر چند شتر. (ناظم الاطباء). شرب الضریب ، والضریب اللبن یحلب من عدة لقاح فی اناء. (اقر...
-
واژههای مشابه
-
تضریب کردن
لغتنامه دهخدا
تضریب کردن . [ ت َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تفتین کردن . دشمنی انداختن . سخن چینی کردن : همیشه چشم نهاده بود [ بوسهل زوزنی ] تا پادشاهی بزرگ و جبار بر چاکری خشم گرفتی و آن چاکر را لت زدی و فروگرفتی این مرد... و تضریب کردی و المی بزرگ بدین چاکر رسانیدی . (...
-
واژههای همآوا
-
تذریب
لغتنامه دهخدا
تذریب . [ ت َ ] (ع مص ) تیز کردن . (تاج المصادر بیهقی ). تیز کردن شمشیر و مانند آن . (اقرب الموارد). تیز کردن شمشیر. (المنجد). تیز کردن سنان را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || زهر دادن شمشیر و جز آن را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم ا...
-
تظریب
لغتنامه دهخدا
تظریب . [ ت َ ] (ع مص ) سخت و درشت گردیدن سم . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
اغلانیدن
لغتنامه دهخدا
اغلانیدن . [ اُ دَ ] (مص ) سخن چینی نمودن : تضریب ؛ براغلانیدن . (از منتهی الارب ).
-
زیروزبری
لغتنامه دهخدا
زیروزبری . [ رُ زَ ب َ ] (حامص مرکب ) خرابی . ویرانی . پریشانی : بوسهل زوزنی هیچ شغل را اندک و بسیار نشاید مگر تضریب و فساد و زیروزبری کارها را. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 395، چ فیاض ص 389).
-
تخلیط کردن
لغتنامه دهخدا
تخلیط کردن . [ ت َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) افساد. فتنه کردن . دوبهم زنی . مُضَرّبی . تضریب کردن : هرچند اگر تخلیطی کند پنهان نماند. (مجالس سعدی ). چون بر مضمون وقوف یافت بدانست که غلام تخلیطی کرده . (مجالس سعدی ). رجوع به تخلیط شود.
-
ناگذشتن
لغتنامه دهخدا
ناگذشتن . [ گ ُ ذَ ت َ ] (مص منفی ) نگذشتن . گذر نکردن . گذار نکردن . مقابل گذشتن : دل آن خداوند را [ محمود غزنوی ] بر ما [ مسعود ] درشت کردند و تضریب ها نگاشتند که ایزد... از آن هیچ چیز نیافریده بود و آن بر دل ما ناگذشته . (تاریخ بیهقی ص 214).
-
خلل پذیرفتن
لغتنامه دهخدا
خلل پذیرفتن . [ خ َ ل َ پ َ رُ ت َ ] (مص مرکب ) قبول خلل کردن . فساد و تباهی پذیرفتن : به تضریب نمام خائن بنای آن دوستی خلل پذیرد. (کلیله و دمنه ).
-
صورت نمودن
لغتنامه دهخدا
صورت نمودن . [ رَن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) گزارش خلاف واقع دادن . تضریب . سخن چینی . به دروغ خبری دادن . حقیقتی را قلب کردن و نمودن : گریختن من نه از سر عصیان بود، اما ترسیدم که بدخویان ترا صورتی نمایند و در حق فرزند خویش بزه کار شوی . (فارسنام...
-
تهریب
لغتنامه دهخدا
تهریب . [ ت َ ] (ع مص ) بگریزانیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد): غرض ... از نصیحت در تهریب و تضریب چند رای آن بود که از هجوم لشکر سلطان و تکلیف کلمه ٔ ایمان می ترسید. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ...
-
دوبهم زنی
لغتنامه دهخدا
دوبهم زنی . [ دُ ب ِ هََ زَ ] (حامص مرکب ) ایجاد اختلاف میان دو تن . صفت و حالت دوبهم زن . تفتین . تضریب . سعایت . نمامی . دوبرهم زنی . دوبهم اندازی . سخن چینی . نفاق افکنی . فتنه انگیزی با سخن چینی در بین دو تن . (یادداشت مؤلف ). رجوع به دوبهم اندا...