کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تصأصو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تصأصو
لغتنامه دهخدا
تصأصؤ. [ ت َ ص َءْ ص ُءْ ] (ع مص ) ترسیدن از کسی . || رام گردیدن کسی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
تثأثو
لغتنامه دهخدا
تثأثؤ. [ ت َ ث َءْ ث ُءْ ] (ع مص ) مقام نمودن بعد از آنکه اراده ٔ سفر داشت . (از منتهی الارب ). مقام نمودن پس از اراده ٔ سفر داشتن . (ناظم الاطباء). || ترسیدن از کسی . || بر آبشخور وارد شدن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء).
-
تسأسو
لغتنامه دهخدا
تسأسؤ. [ ت َ س َءْ س ُءْ ] (ع مص ) مختلف شدن کارها و دشوار گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). مختلف شدن کار. (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از المنجد):تسأسات الامور علی او تسیأت ، اختلف . (متن اللغة).