کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تشويش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
تشویش
لغتنامه دهخدا
تشویش . [ ت َش ْ ] (ع مص ) شوریده گردانیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (مجمل اللغة). شوریده بکردن . (زوزنی ) (دهار). شوریده کردن کار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). پریشان کردن . (غیاث اللغات ). در قاموس آمده است که تشویش و مش...
-
تشویش داشتن
لغتنامه دهخدا
تشویش داشتن . [ ت َش ْ ت َ ] (مص مرکب ) شوریده خاطر بودن و مضطرب بودن و بی قرار بودن و آزرده بودن . (ناظم الاطباء) : گفت ای یار عزیز آنگه که تو دیدی غم نانی داشتم و امروز تشویش جهانی . (گلستان ).
-
تشویش کردن
لغتنامه دهخدا
تشویش کردن . [ ت َش ْ ک َ دَ ] (مص مرکب ) مضطرب شدن و بهم برآمدن و بی آرام شدن و آزرده شدن . (ناظم الاطباء) : اگر عیاذباﷲ شغبی و تشویشی کنید پیداست که عدد شما چند است این شش هزار سوار و حاشیت یک ساعت دمار از شما برآرند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 359). ||...
-
جستوجو در متن
-
دلشوره
لغتنامه دهخدا
دلشوره . [ دِ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) اضطراب . تشویش .
-
اناق
لغتنامه دهخدا
اناق . [ اِ ] (از ترکی ، ص ) سالم . || بی تشویش و اضطراب . (ناظم الاطباء).
-
بشولیدگی
لغتنامه دهخدا
بشولیدگی . [ ب َ / ب ِ / ب ُ دَ / دِ ] (حامص ) تشویش : از این سبب توزّع خاطر و بشولیدگی ضمیر ظاهر گشت . (جهانگشای جوینی ). و هر روز تشویش و بشولیدگی و توزّع ضمیر و دلتنگی زیادت می شد. (جهانگشای جوینی ).
-
شوریده گردانیدن
لغتنامه دهخدا
شوریده گردانیدن . [ دَ / دِ گ َ دَ ] (مص مرکب ) شوریده کردن . تشویش . (تاج المصادر بیهقی ).
-
التهاب داشتن
لغتنامه دهخدا
التهاب داشتن . [ اِ ت ِ ت َ ] (مص مرکب ) حرارت داشتن . افروخته بودن از گرما یا تشنگی . || مضطرب بودن . در تشویش بودن . بی آرام بودن .
-
بی دل واپسی
لغتنامه دهخدا
بی دل واپسی . [ دِ پ َ ] (ق مرکب ) (از: بی + دل + وا+ پس + ی ) بدون نگرانی . بدون تشویش . بدون اضطراب .
-
بوشا
لغتنامه دهخدا
بوشا. (اِ) اندیشه و فکر. (آنندراج ). تفکر و تخیل . || اشتیاق . || تشویش و پریشانی . (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس ).
-
بیات
لغتنامه دهخدا
بیات . [ ب َ ] (اِ) غصه و غم و افسوس . || تشویش . || توجه و اندیشه . (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس ).
-
مخالجة
لغتنامه دهخدا
مخالجة. [ م ُ ل َ ج َ ] (ع مص ) از یکدیگر درکشیدن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). || تشویش و اضطراب پدید آمدن در دل از کاری . خالج قلبی امر مخالجة و خلاجاً؛ در دل من تشویش و اضطرابی از آن کار پدید آمد. (ناظم الاطباء). || منازعه کردن فکر با دل . (منت...
-
تشاوش
لغتنامه دهخدا
تشاوش . [ ت َ وُ ] (ع مص ) درآمیخته شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). اختلاط قوم . (از متن اللغة). تهاوش . (اقرب الموارد) (المنجد). صاغانی گوید: که تشاوش مانند تشوش است و ابومنصور گوید آنرا در عرب اصلی نیست و از کلام مولدین است و اصل آن...
-
فراغبال
لغتنامه دهخدا
فراغبال . [ ف َ ] (ص مرکب ) آنکه بی تشویش معاش کند و بال در لغت عرب به معنی دل است . (از آنندراج ). رجوع به فارغ بال و فارغ البال شود.