کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تشوذ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تشوذ
لغتنامه دهخدا
تشوذ. [ ت َ ش َوْ وُ ] (ع مص ) عمامه در سر بستن . (تاج المصادر بیهقی ). عمامه بر سر بستن خویش را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
اشتیاذ
لغتنامه دهخدا
اشتیاذ. [ اِ ] (ع مص ) عمامه بر سر بستن . تشوّذ. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
متشوذ
لغتنامه دهخدا
متشوذ. [ م ُ ت َ ش َوْ وِ ] (ع ص ) عمامه بر سر بندنده خویشتن را. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).عمامه پوشیده . (ناظم الاطباء). و رجوع به تشوذ شود.
-
عمامة
لغتنامه دهخدا
عمامة. [ع ِ م َ ] (ع اِ) زره خود که در زیر قلنسوه پوشند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). مِغفَر. (از لسان العرب ) (از تاج العروس ) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). || خود. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بَیضة و خود. (از لسان العرب ) (از تاج العروس ) ...
-
دستار
لغتنامه دهخدا
دستار. [ دَ ] (اِ مرکب ) از: دست + ار، پسوند نسبت . مندیل و روپاک . (برهان ). روپاک و دستمال و شکوب و شوب و فوته . (ناظم الاطباء). بتوزه . بدرزه . دزک . دستا. دست خوش . شسته . شوب . فَدام . (منتهی الارب ). فلرز. فلرزنگ . فلغز. گرنک . لارزه . مندیل . ...