کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تشهی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تشهی
لغتنامه دهخدا
تشهی . [ ت َ ش َهَْ هی ] (ع مص ) آرزو کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). خواهانی چیزی کردن وآرزومند وی شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). آرزو کردن و آرزومند چیزی شدن . (آنندراج ). || خواهانی کردن بعد خواهانی . (منتهی الارب ) (...
-
واژههای همآوا
-
تشحی
لغتنامه دهخدا
تشحی . [ ت َ ش َح ْ حی ] (ع مص ) گشاد و فراخ کردن زبان را در چیزی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء): تشحی بر کسی ؛ فراخ کردن زبان را در آن . (از اقرب الموارد) (از متن اللغة) (از المنجد).
-
جستوجو در متن
-
کامخ
لغتنامه دهخدا
کامخ . [ م َ ] (معرب ، اِ) آبکامه که از آن نان خورش سازند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). معرب کامه . (منتهی الارب ). مأخوذ از کلمه ٔ فارسی و به معنی آن . (ناظم الاطباء). آنچه با نان بعنوان نان خورش درآمیزند. معرب است . (از المعرب جوالیقی ص 298). نان در...
-
آرزو
لغتنامه دهخدا
آرزو. [ رِ ] (اِ) شهوت . (ربنجنی ). اشتهاء. (حبیش تفلیسی ). قوّت ِ جذب ملایم . هوی ̍. هوا : همی ز آرزوی ... -ر، خواجه را گه خوان بجز زونج نباشد خورش بخوانش بر. معروفی .برِ شاه مکران فرستاد و گفت که با شهریاران خرد باد جفت نگه کن که ما از کجا رفته ایم...