کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تشمت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تشمت
لغتنامه دهخدا
تشمت . [ ت َ ش َم ْ م ُ ] (ع مص ) خائب بازگردیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). خائب و بدون غنیمت بازگشتن قوم . (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
متشمت
لغتنامه دهخدا
متشمت . [ م ُ ت َ ش َم ْ م ِ ] (ع ص ) خائب بازگردنده . (آنندراج ). محروم از غنیمت . (ناظم الاطباء). یقال تشمت القوم ؛ ای رجعوا خائبین بلاغنیمة. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تشمت شود.
-
شوامت
لغتنامه دهخدا
شوامت . [ ش َ م ِ ] (ع اِ) ج ِ شامتة. پایهای ستور و هی اسم لها. قال ابوعمرو: لاترک اﷲ له شامتة؛ ای قائمة و یقال : بات فلان بلیلةالشوامت ؛ ای بلیلة شدیدة تشمت به فیها الشوامت . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به شامتة شود. || (ص ، اِ) ج ِ ...