کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تشریفات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تشریفات
لغتنامه دهخدا
تشریفات . [ ت َ ] (ع اِ) آرایش و زینتی که جهت پذیرائی میهمان محترم در خانه دهند و آنچه از مأکول و مشروب برای وی حاضر نمایند. (ناظم الاطباء). تکلفی که میزبان جهت خوشگذرانی میهمان کند.
-
جستوجو در متن
-
تبجیلات
لغتنامه دهخدا
تبجیلات .[ ت َ ] (ع اِ) ج ِ تبجیل . تشریفات . (ناظم الاطباء).
-
پرتکل
لغتنامه دهخدا
پرتکل .[ رُ ت ُ ک ُ ] (فرانسوی ، اِ) پروتکل محضر. صورت مجلس . || تشریفات .
-
توطئه داشتن
لغتنامه دهخدا
توطئه داشتن . [ ت َ / تُو طِ ءَ / ءِت َ ] (مص مرکب ) تشریفات داشتن . (از ناظم الاطباء).
-
توطئه دیدن
لغتنامه دهخدا
توطئه دیدن . [ ت َ / تُو طِ ءَ / ءِ دی دَ] (مص مرکب ) تشریفات برقرار کردن . (ناظم الاطباء).
-
میرتوزک
لغتنامه دهخدا
میرتوزک . [ ت َ / ت ُ زَ ] (اِ مرکب ) رئیس تشریفات و سالار سپاه . (ناظم الاطباء).
-
باربد
لغتنامه دهخدا
باربد. [ ب َ ] (اِ مرکب ) (از: بار، رخصت ، اجازه + بد، حاجب ) خداوند بار. پرده دار. سالار بار. رئیس تشریفات .
-
ایشیک خانه
لغتنامه دهخدا
ایشیک خانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) اداره ٔ تشریفات سلطنتی قاجاریان . (فرهنگ فارسی معین ).
-
الای
لغتنامه دهخدا
الای . [ اَ ] (ترکی ، اِ) اسباب . تشریفات . شکوه . (دزی ).- الای جاوش ؛ مأمور دولتی که کار او رساندن پیغامها و اعلان جنگ است . (دزی ).- الای مدافع ؛ زد و خورد. (دزی ).- امیر الای ؛ کلنل . سرهنگ . (دزی ).- بالالای ؛ با شکوه تمام . با تشریفات . (دز...
-
تکلفات
لغتنامه دهخدا
تکلفات . [ ت َ ک َل ْ ل ُ ] (ع اِ) ج ِ تکلف . محنتها و مشقتها و رنجها و مزاحمات و آداب و تشریفات و پذیرائیها و نوازشها و ظاهرسازیها. (ناظم الاطباء).- تکلفات رسمی ؛ توجهات نوازشانه و خوش آمدگیهای زبانی . (ناظم الاطباء).- تکلفات مجلس ؛ تشریفات مجلس و...
-
ایشیک آقاسی باشی
لغتنامه دهخدا
ایشیک آقاسی باشی . (ترکی ، اِ مرکب ) رئیس رؤسای بیرون . || رئیس تشریفات صفویان . || رئیس ایشیک خانه ٔ قاجاریان . (فرهنگ فارسی معین ).
-
بی دنگ و فنگ
لغتنامه دهخدا
بی دنگ و فنگ . [ دَ گ ُ ف َ ] (ص مرکب ) (از: بی + دنگ + و + فنگ ) بی تشریفات . بدون برو بیا. بدون تجمل . بدون جاه و جلال . بی مشکل و گرفتاری . و رجوع به دنگ و فنگ شود.
-
بی شکه
لغتنامه دهخدا
بی شکه . [ ش ُ ک ُه ْ ] (ص مرکب )بی شکوه . بی تشریفات . بی کبکبه و دستگاه : خانه ٔ هرکه روی بی شکه آن خانه تراست . سوزنی .رجوع به شُکُه ْ شود.
-
سگور
لغتنامه دهخدا
سگور. [ س ِ ] (اِخ ) پسر لوئی فیلیپ ، سیاستمدار و مورخ . سفیر فرانسه در سن پطرزبورگ ، رئیس عالی تشریفات دوره ٔ امپراطوری اول و عضو آکادمی فرانسه . (از فرهنگ فارسی معین ).