کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تسلف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تسلف
لغتنامه دهخدا
تسلف . [ ت َ س َل ْل ُ ] (ع مص ) سلف فاستدن . (تاج المصادر بیهقی ). سلف واستدن . (زوزنی ). بها پیش گرفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || وام گرفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). استقراض . (متن اللغة) (اقرب الموارد). قرض گر...
-
واژههای همآوا
-
تصلف
لغتنامه دهخدا
تصلف . [ ت َ ص َل ْ ل ُ ](ع مص ) لاف زدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). لاف زنی نمودن و چاپلوسی کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تملق . (اقرب الموارد) : آفت عقل تصلف است ... و آفت دل ضعیف ، آواز قوی ...
-
جستوجو در متن
-
متسلف
لغتنامه دهخدا
متسلف . [ م ُ ت َ س َل ْ ل ِ ] (ع ص )وام گیرنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). وام دار. (ناظم الاطباء) || بها پیشی گیرنده . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تسلف شود. || استعارت کننده . (ناظم...