کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تسقیف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تسقیف
لغتنامه دهخدا
تسقیف . [ ت َ ] (ع مص ) خانه سقف کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (دهار). خانه پوشیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). سقف کردن خانه را. (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از المنجد). || سقف گردانیدن کسی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ن...
-
واژههای همآوا
-
تثقیف
لغتنامه دهخدا
تثقیف . [ ت َ ](ع مص ) راست کردن نیزه . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (دهار) (آنندراج ). راست کردن نیزه را به ثقاف . (ازقطر المحیط) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || تعلیم و تهذیب و تلطیف کودک را. (قطر المحیط).
-
جستوجو در متن
-
طاق زدن
لغتنامه دهخدا
طاق زدن . [ زَ دَ ] (مص مرکب ) طاق ساختن . ساختن بنای طاق را. تسقیف . سقف زدن .
-
مسقف
لغتنامه دهخدا
مسقف . [ م ُ س َق ْ ق َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از تسقیف . رجوع به تسقیف شود. || خانه ٔ پوشیده . (آنندراج ). بیت سقف دار. (از اقرب الموارد). خانه ٔ آسمانه کرده . (دهار). صاحب سقف . باسقف . با آسمانه . آسمانه دار. پوشیده . سرپوشیده . پوشانیده . باپوشش .- ...
-
اسقف
لغتنامه دهخدا
اسقف . [ اُ ق ُ / اُ ق ُف ف ] (معرب ، ص ، اِ) (از یونانی ِ اِپیسکُپُس ) رئیس ابرشیة.رئیس اسقفیه . حاکم ترسایان . (مهذب الاسماء). مقامی دینی مسیحی پس از مطران که در هر شهری بوده است . (مفاتیح ) (محمودبن عمر). خطیب و واعظ نصاری که انجیل بخواند و عالم د...
-
پوشیدن
لغتنامه دهخدا
پوشیدن . [ دَ ] (مص ) در بر کردن . بتن کردن . در تن کردن . پوشیدن جامه ای را. ملبس شدن . در پوشیدن . بر تن کردن . بر تن راست کردن . لبس . تلبس . مکتسی شدن . اکتساء. (منتهی الارب ). رخت پوشیدن . لتب . (تاج المصادر بیهقی ). التتاب . (منتهی الارب ) : آن...