کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تستر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تستر
لغتنامه دهخدا
تستر. [ ت َ س َ ت ت ُ ] (ع مص ) در پرده شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || پوشیده شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد). || پرهیز کردن . || دور داشتن چیزی را. (منتهی...
-
تستر
لغتنامه دهخدا
تستر. [ ت ُ ت َ ] (اِخ ) بزرگترین شهر کنونی خوزستان و این معرب شوشتر است ... (معجم البلدان ). شهری است و آن را ششتر به دو شین گفتن لحن است . گویند نخستین باره ای که بعد طوفان احداث یافته باره ٔ آن شهر است . (منتهی الارب ). شهری است مشهور از آنجاست سه...
-
واژههای مشابه
-
شادروان تستر
لغتنامه دهخدا
شادروان تستر. [ دُ ن ِ ت ُ ت َ ] (اِخ ) رجوع به شادروان شوشتر شود چه تستر معرب شوشتر است .
-
جستوجو در متن
-
تستری
لغتنامه دهخدا
تستری . [ ت ُ ت َ ] (ص نسبی ) منسوب است به تستر که شهری است از کوره ٔ اهواز از بلاد خوزستان . (سمعانی ) منسوب است به تستر معرب شوشتر. و رجوع به تستر و تستری شود.
-
تشتر
لغتنامه دهخدا
تشتر. [ت َ ت َ ] (اِخ ) تستر. (سمعانی ). نام شهر. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). رجوع به تستر در همین لغت نامه شود.
-
اسان
لغتنامه دهخدا
اسان . [ ] (اِخ ) طسوجی از طساسیج تستر است . (ابن الندیم ).
-
تستریون
لغتنامه دهخدا
تستریون . [ ت ُ ت َ ری یو ] (ع ص نسبی ) جمع تستری . (معجم البلدان ). منسوبان به تستر (شوشتر). و رجوع به تستر شود.
-
دجیل
لغتنامه دهخدا
دجیل . [ دُ ج َ ] (اِخ ) رودی که از زردکوه بختیاری و بگفته ٔ یاقوت از سرزمین اصفهان سرچشمه میگیرد و از شوشتر و اهواز می گذرد و مصبش دریای فارس است نزدیک عبادان . بگفته ٔ حمزه نام آن دیلدا کودک بوده است به معنی دجله ٔ صغیر و به دجیل معرب شده . (معجم ا...
-
پوشیده گردیدن
لغتنامه دهخدا
پوشیده گردیدن . [ دَ / دِ گ َ دی دَ ] (مص مرکب ) فرو گرفته شدن چیزی بچیزی . تستر. استتار. اکتمان . (منتهی الارب ).
-
شستر
لغتنامه دهخدا
شستر. [ ش ُ ت َ ](اِخ ) نام شهری قدیم در خوزستان که بواسطه ٔ کارخانه های دیبابافی شهرتی داشته . (از ناظم الاطباء). معرب شوشتر. (فرهنگ فارسی معین ). نام شهری است در شمال خوزستان . جغرافیون قدیم اسلامی آن را تستر ضبط کرده اند. (فرهنگ لغات شاهنامه ص 183...
-
لشکر
لغتنامه دهخدا
لشکر. [ ل َ ک َ ] (اِخ ) نام موضعی به جنوب تستر، بنا کرده ٔ لشکربن طهمورث . نام جدیدتر آن عسکر مکرم است . (نزهةالقلوب چ لیدن ص 112 و 215).
-
ابوسبره
لغتنامه دهخدا
ابوسبره . [ اَ س َ رَ ] (اِخ ) ابن ابی رهم بن عبدالعزّی قرشی عامری . صحابی و ذوالهجرتین است . مشاهد را دریافته و بخلافت عثمان درگذشته است . و او سالار جیش عمر بود در فتح شوش و رامهرمز و تستر و جز آن .
-
تستریون
لغتنامه دهخدا
تستریون . [ ت ُ ت َ ری یو ] (اِخ ) محله ای به بغداد، در جانب غربی بین دجله و باب البصره بود که در آن اهالی تستر (شوشتر) سکونت داشتند ولباسهای شوشتری درست می کردند. (از معجم البلدان ).