کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تزلع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تزلع
لغتنامه دهخدا
تزلع. [ ت َ زَل ْ ل ُ ] (ع مص ) شکافته شدن . (تاج المصادر بیهقی ). بشکافتن . (زوزنی ). کفتن پا و کفتن دست . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تشقق پا. (از متن اللغة). تشقق پوست پا. (از اقرب الموارد). و شکافته شدن ظاهر یا باطن پا. شکافته شدن ظ...
-
واژههای همآوا
-
تضلع
لغتنامه دهخدا
تضلع. [ ت َ ض َل ْ ل ُ ] (ع مص ) سیر بخوردن . (زوزنی ). پرشکم شدن از سیری یا سیراب گردیدن تا آنکه به اضلاع رسد آب و یا عام است . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد): کان یتضلع من زمزم . (اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
تزلغ
لغتنامه دهخدا
تزلغ. [ ت َ زَل ْ ل ُ ] (ع مص ) کفته گردیدن پای کسی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). شکافته شدن پای کسی . (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از المنجد). صواب آن است که با عین مهمله باشد. (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). افضل آن است که تزلع باشد. (از ...
-
متزلع
لغتنامه دهخدا
متزلع. [ م ُ ت َ زَل ْ ل ِ ] (ع ص ) دست و پای ترکیده و کفته . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تزلع شود.
-
شکافته
لغتنامه دهخدا
شکافته . [ ش ِ/ ش ِ ت َ / ت ِ ] (ن مف ) چاک شده و دریده . (ناظم الاطباء). چاک خورده . رخنه یافته . (فرهنگ فارسی معین ). مُطَیَّر. (منتهی الارب ). مشقوق . منشق . کفته . مِفَلَّق مُفَلَّقَة. کافته . کافتیده . ترکیده . غاچ خورده . مُنْفَلَق . کفیده . من...