کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تزغیب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تزغیب
لغتنامه دهخدا
تزغیب . [ ت َ ] (ع مص ) باکنده مویه «؟» شدن . (تاج المصادر بیهقی ). موی ریزه ٔ زرد برآوردن چوزه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). موهای زرد برآوردن جوجه . (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از المنجد).
-
واژههای همآوا
-
تزقیب
لغتنامه دهخدا
تزقیب . [ ت َ ] (ع مص ) در آواز درآوردن مکاء را و آن مرغی است خوش آواز. (منتهی الارب ) (ازناظم الاطباء). در آواز درآوردن مکاء و آن پرنده ای است . (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از المنجد).
-
جستوجو در متن
-
کندامویه
لغتنامه دهخدا
کندامویه . [ ک ُ ی َ / ی ِ ] (اِ مرکب ) موی مادرزاد باشد یعنی مویی که چون طفل زاییده شود در بدن او باشد. (برهان ) (آنندراج ). مویی که چون طفل بزاید بر بدن او باشد. (فرهنگ رشیدی ) (از انجمن آرا). موهایی که چون طفل زاییده شود در بدن وی باشد. (ناظم الاط...