کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تزر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تزر
لغتنامه دهخدا
تزر. [ ت َ زَ ] (اِ)خانه ٔ تابستانی و ییلاقی . || کرسی مملکت وتختگاه . (ناظم الاطباء). و رجوع به تجر و طزر شود.
-
واژههای همآوا
-
تذر
لغتنامه دهخدا
تذر. [ ت َ ذَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سنخواست ، در بخش اسفراین شهرستان بجنورد که در 50هزارگزی باختر اسفراین و بر سر راه مالروعمومی میان آباد به جاجرم قرار دارد. جلگه ای معتدل است و 83 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه و قنات و محصول آن غلات و بنشن و ...
-
طزر
لغتنامه دهخدا
طزر. [ طَ ] (ع مص ) راندن به لگد. (منتهی الارب ).
-
طزر
لغتنامه دهخدا
طزر. [ طَ زَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کاه بخش داورزن شهرستان سبزوار در 37هزارگزی خاور داورزن و 3هزارگزی جنوب جاده ٔ شوسه ٔ عمومی . جلگه ، معتدل با 327 تن سکنه . آب آن از قنات و رودخانه و محصول آنجا غلات و پنبه و تریاک و شغل اهالی زراعت و راه آن اتو...
-
طزر
لغتنامه دهخدا
طزر. [ طَ زَ ] (اِخ ) شهری است در مرج القلعة که از آنجا تا جاده ٔ عمومی خراسان یک مرحله (منزل ) مسافت است . (از معجم البلدان ). و رجوع به معنی اسمی همین کلمه شود.
-
طزر
لغتنامه دهخدا
طزر. [ طَ زَ ] (معرب ، اِ) گیاهی است که در تابستان روید. معرب تزر. (منتهی الارب ) (آنندراج ). صاحب قاموس گفته : و البیت الصیفی ، معرب تزر. در تاج العروس نیز با گفته ٔ فیروزآبادی موافق است . حتماً در نسخه ای که صاحب منتهی الارب در دست داشته تصحیفی روی...
-
جستوجو در متن
-
تجر
لغتنامه دهخدا
تجر. [ ت َ ج َ ] (اِ) خانه ٔ زمستانی را گویند که در آن تنور و بخاری باشد. (برهان ) (ناظم الاطباء). خانه ٔ زمستانی که بخاری و تنور داشته باشدو تابخانه نیز گویند. (فرهنگ رشیدی ) (انجمن آرا) (آنندراج ). اطاق زمستانی . (فرهنگ نظام ).... لیکن در قاموس تژر...
-
طزر
لغتنامه دهخدا
طزر. [ طَ زَ ] (معرب ، اِ) گیاهی است که در تابستان روید. معرب تزر. (منتهی الارب ) (آنندراج ). صاحب قاموس گفته : و البیت الصیفی ، معرب تزر. در تاج العروس نیز با گفته ٔ فیروزآبادی موافق است . حتماً در نسخه ای که صاحب منتهی الارب در دست داشته تصحیفی روی...
-
مترنیخ وینبورگ
لغتنامه دهخدا
مترنیخ وینبورگ . [ م ِ ت ِ ویم ْ ] (اِخ ) سیاستمدار معروف اتریشی (1773-1859 م .). او از 1806 تا 1809 م . سفیر اتریش در فرانسه بود. آنگاه صدراعظم اتریش گردید. در 1813 م . امپراتور اتریش را وادار به ضدیت با ناپلئون کرد. او در برقراری ازدواج میان ناپلئو...
-
تختگاه
لغتنامه دهخدا
تختگاه . [ ت َ ] (اِ مرکب ) تخت خانه . (آنندراج ). محل تخت و محل جلوس پادشاه . (ناظم الاطباء). دربار. جایی که شاهان بر تخت نشینند اداره ٔ کشور را. مکانی که تخت شاهی در آن قرار دارد : نبینی ز شاهان که بر تختگاه ز دانندگان بازجویند راه . ابوشکور.کیی وا...
-
تجر
لغتنامه دهخدا
تجر. [ ت َ ج َ ] (اِخ ) تچر. تچره . تزر. طزر: قصر کوچک داریوش [ تخت جمشید ] که در ضلع شمالی صحن بپا شده بنابر کتیبه های بالای دو جرز رواق به تچر موسوم است .لفظ تچر، تجر، یا طزر پارسی جدید، اصلاً بمعنی قصر زمستانی است فی الحقیقه در میان تمام ابنیه ٔ ص...