کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تزاول پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تزاول
لغتنامه دهخدا
تزاول . [ ت َ وُ ] (ع مص ) اشتغال نمودن در کاری و با هم واکوشیدن . (منتهی الارب )(آنندراج ) (ناظم الاطباء). تعالج قوم . (از اقرب الموارد) (از المنجد). تعالج و تحاول . (از متن اللغة).
-
جستوجو در متن
-
متزاول
لغتنامه دهخدا
متزاول . [ م ُ ت َ وِ ] (ع ص ) اشتغال نماینده در کاری . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). || هم کار و هم کسب و هم زحمت . (ناظم الاطباء). با هم واکوشنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تزاول شود.
-
تعالج
لغتنامه دهخدا
تعالج . [ ت َ ل ُ ] (ع مص ) عمل کردن و مشغول شدن به چیزی . (ناظم الاطباء). || یکدیگر را علاج کردن . تعاطی علاج . (از اقرب الموارد). || با هم کوشش کردن . (ناظم الاطباء). || تعالج دو مرد؛ تزاول و تقاتل آنها. (از اقرب الموارد).
-
مروسیدن
لغتنامه دهخدا
مروسیدن . [ م َ دَ ] (مص ) عادت کردن به چیزی . (جهانگیری ) (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ). آموخته شدن . (ناظم الاطباء). || رنج بردن در کاری به وقت بی چیزی و مفلسی . (برهان ) (از جهانگیری ). رنج بردن به کاری . (انجمن آرا) (آنندراج ). || واکوشیدن . مم...
-
باهم
لغتنامه دهخدا
باهم . [ هََ ] (ق مرکب ) همراه . معاً. به معیت . به اتفاق . به اتحاد. با یکدیگر. (ناظم الاطباء). بهم . متفقاً. متحداً. جفت . یکجا : خوبان چو بهم گرمی بازار فروشندباهم بنشینند و خریدار فروشند. عرفی .الفة؛ باهم آمیختن . ممزوج ؛ باهم آمیخته . لم ؛ باهم ...