کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تزاوج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تزاوج
لغتنامه دهخدا
تزاوج . [ ت َ وُ ] (ع مص ) با یکدیگر جفت شدن . (زوزنی ). با یکدیگر جفت کردن . (دهار). جفت و قرین شدن با هم . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || تشابه سخن بیکدیگر در سجع و وزن . (از اقرب الموارد) (از المنجد).
-
جستوجو در متن
-
متزاوج
لغتنامه دهخدا
متزاوج . [ م ُ ت َ وِ ] (ع ص ) متشابه . و رجوع به متشابه و تزاوج و ماده ٔ بعد شود.
-
متزاوجة
لغتنامه دهخدا
متزاوجة. [ م ُ ت َ وِ ج َ ] (ع ص ) مؤنث متزاوج . رجوع به تزاوج و ماده ٔ قبل شود.- حروف متزاوجة ؛ حروف متشابه . و رجوع به حروف متزاوجه و متشابه شود.
-
مشاکل
لغتنامه دهخدا
مشاکل . [ م ُ ک ِ ] (ع ص ) مانندشونده و هم شکل شونده . (غیاث ) (آنندراج ). هم چهر. مماثل . مشابه . مانند.مجانس . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). مانند. مشابه .موافق . (ناظم الاطباء) : ... مانند الفت و انس به مشاکل و رغبت به تزاوج و شفقت بر فرزند و ابنای...
-
باهم
لغتنامه دهخدا
باهم . [ هََ ] (ق مرکب ) همراه . معاً. به معیت . به اتفاق . به اتحاد. با یکدیگر. (ناظم الاطباء). بهم . متفقاً. متحداً. جفت . یکجا : خوبان چو بهم گرمی بازار فروشندباهم بنشینند و خریدار فروشند. عرفی .الفة؛ باهم آمیختن . ممزوج ؛ باهم آمیخته . لم ؛ باهم ...