کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ترکیب گونهای پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
قابل ترکیب
لغتنامه دهخدا
قابل ترکیب . [ ب ِل ِ ت َ ] (ص مرکب ) ترکیب پذیر. در مقابل قابل تجزیه .
-
ترکیب بند
لغتنامه دهخدا
ترکیب بند. [ ت َ ب َ ] (اِ مرکب ) آنکه شاعر چند بند به بحر موافق و به قوافی مختلف تصنیف نماید و مابین هر بیتی علیحده غیر مکرر متفق الوزن و مختلف القوافی حایل کند. (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). قسمتی است از اقسام ترجیعبند. (از کشاف اصطلاحا...
-
خوش ترکیب
لغتنامه دهخدا
خوش ترکیب . [ خوَش ْ / خُش ْ ت َ ] (ص مرکب ) خوش قیافه . خوش اندام . خوش تراش . مقابل بدترکیب . مقابل زشت . قشنگ . خوش قدوبالا.با اندام نکو. با قدوبرشی نیکو. (یادداشت مؤلف ).
-
جستوجو در متن
-
اصطرلاب سفرجلی
لغتنامه دهخدا
اصطرلاب سفرجلی . [ اُ طُ ب ِ س َ ف َ ج َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب )گونه ای از اقسام اصطرلاب است . رجوع به اسطرلاب شود.
-
گوله گرم
لغتنامه دهخدا
گوله گرم . [ ل َ / ل ِ گ َ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مخفف گلوله ٔ گرم . گلوله ای که تازه از سلاح ناری بیرون آمده و خاصیت خود را از دست نداده . گلوله ای که هنوز کشنده است . || در تداول عامه ، نفرین گونه ای است طرف خطاب را یعنی گلوله گرم نصیب تو شود چنا...
-
خرس گنده
لغتنامه دهخدا
خرس گنده . [ خ ِ س ِ گ ُ دَ / دِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خرس بزرگ . خرس جسیم . || فحش گونه ای است که بکسی می دهند که کارهای کودکان می کند.
-
کون خرما
لغتنامه دهخدا
کون خرما. [ ن ِ خ ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) فلس گونه ای که بر بن میوه ٔ خرما باشد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || جوش خرد بربدن . قسمی از بثور. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
زالزالک وحشی
لغتنامه دهخدا
زالزالک وحشی . [ ل َ ک ِ وَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) گونه ای از ولیک است . این درخت اصل زالزالک اهلی باشد و در جنگلهای خزر و ارتفاعات متوسط آستارا و طوالش و مازندران و گرگان دیده شده است . و رجوع به درختان جنگلی ایران ثابتی شود.
-
قاب قرآن
لغتنامه دهخدا
قاب قرآن . [ ب ِ ق ُرْ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) از ترکی قاب به معنی ظرف + قرآن . کیسه گونه ای به قطع قرآن که قرآن را در وی جای دهند. پوششی از جامه یا چرم که قرآن را در آن جای میدهند.
-
بید سفید
لغتنامه دهخدا
بید سفید. [ دِس ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) گونه ای از درخت بید. اسپیدار. صفصاف البیض . (از واژه نامه ٔ گیاهی ص 161) (از گیاهشناسی گل گلاب ص 297).
-
خوانچه ٔ اسفند
لغتنامه دهخدا
خوانچه ٔ اسفند. [ خوا / خا چ َ / چ ِ ی ِ اِ ف َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) طبق گونه ای که در روی آن از دانه ٔ اسفند نقشها ترتیب دهند و در جهیزهای زنان همراه کنند شگون را.
-
واحد مکانیکی
لغتنامه دهخدا
واحد مکانیکی . [ ح ِ دِ م ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) واحد مربوط بیکی از شعب علم مکانیک که رشته ای از دانش فیزیک است . این گونه واحدها عبارتند از واحد نیرو و یا قوه ، واحد کار ، واحد توان یا قدرت و واحد فشار .
-
خربگیری
لغتنامه دهخدا
خربگیری . [ خ َ ب ِ ] (حامص مرکب ) عمل گرفتن خر. کلمه ای است مزاح گونه یا فحش گونه و بوقت بیان عملی گفته میشود که در آن عمل قدرتی مزاحم مردمان شود و بزجر و حبس آنها مشغول گردد.- پل خربگیری ؛ پلی که خران از آنهامی گذرند و در آنها بدام می افتند. کنایه...
-
بید سیاه
لغتنامه دهخدا
بید سیاه . [ دِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) گونه ای از درخت بید که در جنگلهای ارس و نیز در فلات ایران میروید و نیاز آن به آب کمتر است . (جنگل شناسی ساعی ج 1 ص 194 و ج 2 ص 130).