کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ترکیب کردن یا شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
قابل ترکیب
لغتنامه دهخدا
قابل ترکیب . [ ب ِل ِ ت َ ] (ص مرکب ) ترکیب پذیر. در مقابل قابل تجزیه .
-
ترکیب بند
لغتنامه دهخدا
ترکیب بند. [ ت َ ب َ ] (اِ مرکب ) آنکه شاعر چند بند به بحر موافق و به قوافی مختلف تصنیف نماید و مابین هر بیتی علیحده غیر مکرر متفق الوزن و مختلف القوافی حایل کند. (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). قسمتی است از اقسام ترجیعبند. (از کشاف اصطلاحا...
-
خوش ترکیب
لغتنامه دهخدا
خوش ترکیب . [ خوَش ْ / خُش ْ ت َ ] (ص مرکب ) خوش قیافه . خوش اندام . خوش تراش . مقابل بدترکیب . مقابل زشت . قشنگ . خوش قدوبالا.با اندام نکو. با قدوبرشی نیکو. (یادداشت مؤلف ).
-
جستوجو در متن
-
طبله کردن
لغتنامه دهخدا
طبله کردن . [ طَ ل َ / ل ِ ک َ دَ] (مص مرکب ) آماس کردن گچ و امثال آن و فاصله پیدا شدن میان آن با دیوار یا سقف که مقدمه ٔ افتادن باشد.جدا شدن و آماس کردن و گونه شدن گچ یا کاهگل بنا.
-
چهارچشمی نگاه کردن
لغتنامه دهخدا
چهارچشمی نگاه کردن . [ چ َ / چ ِ چ َ / چ ِ ن ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) با چشمهای گشاده به چیزی یا کسی خیره شدن . سخت کنجکاو شدن . رجوع به ترکیب چشمها چهار شدن در ذیل چشم شود.
-
خار شدن
لغتنامه دهخدا
خار شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) خار شدن زلف یا گیسو. بشدن ژولیدگی آن با شانه کردن .
-
اشغال کردن
لغتنامه دهخدا
اشغال کردن . [ اِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) متصرف شدن . شهر یا خانه ای را تصرف کردن .
-
اظریراء
لغتنامه دهخدا
اظریراء.[ اِ ] (ع مص ) نفخ کردن شکم و امتلأزده شدن یا غالب آمدن پیه بر دل . (ناظم الاطباء). نفخ کردن شکم یا بطنه و امتلأزده شدن یا غالب آمدن پیه بر دل . (منتهی الارب ). تخمه کردن و باد کردن شکم کسی یا به بطنه دچارشدن ، یعنی به پری شکم و سیری . (از ...
-
اجلاء
لغتنامه دهخدا
اجلاء. [ اِ ] (ع مص ) دور شدن . || تیز رفتن . (منتهی الارب ). || از خان ومان بیرون شدن . (تاج المصادر). از خانمان رفتن ، یا مختص بقحط است . (منتهی الارب ). || از خان ومان بیرون کردن . (تاج المصادر). نفی کردن . حشر وتبعید کردن . || باز شدن از سر کشته ...
-
طوح
لغتنامه دهخدا
طوح . [ طَ ] (ع مص ) هلاک گردیدن یا قریب بهلاک شدن . (منتهی الارب ). هلاک شدن یا مشرف بر هلاک شدن . (منتخب اللغات ). هلاک شدن و هلاک کردن . (زوزنی ). || رفتن . (منتهی الارب ) (منتخب اللغات ). || ساقط گردیدن در جهان . (منتهی الارب ). در زمین افتادن . ...
-
تبله کردن
لغتنامه دهخدا
تبله کردن . [ ت َ ل َ / ل ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تبله شدن گچ یا کاهگل . برآمدن از جا. جدا شدن و ریختن .
-
زکت
لغتنامه دهخدا
زکت . [ زَ ] (ع مص ) پر کردن یا پر کردن مشک . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (ازاقرب الموارد). || زیبا شدن . || زیرک شدن . (آنندراج ).
-
صغو
لغتنامه دهخدا
صغو. [ ص ُ غ ُوو ] (ع مص ) میل کردن یا میل کردن دهن و یکی از دو جانب وی . || مائل شدن آفتاب به غروب . || مائل شدن نجوم به غروب . (منتهی الارب ).
-
بست کردن
لغتنامه دهخدا
بست کردن . [ ب َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) منقبض شدن . قبض کردن . چنانکه دوا یا غذایی قابض . شدّ طبیعت . قبض شدن .- بست کردن شکم ؛ (در تداول خانگی ) یبوست سخت در معده پیدا شدن .