کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ترکه داری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ترکه داری
لغتنامه دهخدا
ترکه داری . [ ت ُ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مهرانرود است که در بخش بستان آباد شهرستان تبریز و 28 هزارگزی شمال باختری بستان آباد و 13 هزارگزی شوسه ٔ تهران به بستان آباد قرار دارد. جلگه و سردسیر است و 575 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و محصول آنجا غ...
-
واژههای مشابه
-
ترکة
لغتنامه دهخدا
ترکة. [ ت َ رِ ک َ ] (ع اِ) میراث مرده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). آنچه مال و متاع از مرده ماند. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). میراث . (آنندراج )... و تِرکَة الشی ٔ المتروک و منه : ترکة المیت . (اقرب الموارد) (المنجد). آنچه را که آدمی در این جهان م...
-
ترکة
لغتنامه دهخدا
ترکة. [ ت َ ک َ ] (ع اِ) خود آهنین . (منتهی الارب )(آنندراج ) (ناظم الاطباء). خود آهنین . (از اقرب الموارد). خود آهنین که جنگجویان بر سر نهند. (از المنجد). || بیضه ٔ شترمرغ که گذاشته باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). بیضه ٔ شترمرغ و یا هر مرغی که جوجه...
-
علی ترکه
لغتنامه دهخدا
علی ترکه . [ ع َ ی ِ ت ُ ک ِ / ک َ ] (اِخ ) ابن محمدبن محمد ترکه ٔ اصفهانی ، ملقّب به صائن الدین . رجوع به صائن اصفهانی شود.
-
افضل ترکه
لغتنامه دهخدا
افضل ترکه . [ اَ ض َ ل ِ ت ُ ک َ ] (اِخ ) خواجه ... از شعرا بود و بر اقران و امثال برتری داشت . رجوع به مجمعالخواص ص 43 و روضات الجنات و فهرست آن شود.
-
ترکه بالا
لغتنامه دهخدا
ترکه بالا. [ ت َ ک ِ ] (اِخ ) ده مخروبه ای از بخش حومه ٔ شهرستان نایین است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
-
ترکه پائین
لغتنامه دهخدا
ترکه پائین . [ ت َ ک ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است که در بخش حومه ٔ شهرستان نائین و 30 هزارگزی جنوب نائین و 10 هزارگزی راه هاشم آباد به نائین قرار دارد. کوهستانی و معتدل است . 80 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و محصول آنجا غله و میوه و حبوبات و شغل مردم کشاور...
-
ترکه مرکه
لغتنامه دهخدا
ترکه مرکه . [ ت َ ک َ / ک ِ م َ ک َ / ک ِ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) زنی لاغر و نیکو قامت . با قدی باریک و بلند.با بالایی باریک و موزون و ظریف . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
-
صاین الدین ترکه
لغتنامه دهخدا
صاین الدین ترکه . [ ی ِ نُدْ دی ت ُ ک َ ] (اِخ ) رجوع به صائن اصفهانی ... شود.
-
تخم و ترکه
لغتنامه دهخدا
تخم و ترکه . [ ت ُ م ُ ت َ رَ ک َ / ک ِ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) در تداول با تحقیر بمعنی اولاد و احفاد، زاد و رود آرند: از تخم و ترکه ٔ فلان ؛ از نسل او. از اولاد او.
-
صائن الدین ترکه
لغتنامه دهخدا
صائن الدین ترکه . [ ءِنُدْ دی ت ُ ک َ ] (اِخ ) رجوع به صائن اصفهانی شود.
-
جستوجو در متن
-
رازان
لغتنامه دهخدا
رازان . (اِخ ) دهی است از دهستان رازان بخش زاغه ٔ شهرستان خرم آباد (مرکز دهستان ) که در 19هزارگزی شمال خاوری زاغه کنار شمالی خرم آباد به بروجرد واقع است . ناحیه ای است کوهستانی ، سردسیر مالاریائی و سکنه ٔ آن 1000 تن است که شیعی مذهبند و به لهجه ٔ لری...
-
راکه
لغتنامه دهخدا
راکه . [ ک َ / ک ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ترکه از بخش مسجدسلیمان شهرستان اهواز، در 20هزارگزی شمال باختری مسجدسلیمان ، و سمت خاوری راه مسجدسلیمان به لالی . دهی است کوهستانی ، گرمسیر مالاریایی سکنه ٔ آن 85 تن میباشد. آب آن از چشمه ٔ تأمین میشود و ...