کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ترکزاد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ترکزاد
لغتنامه دهخدا
ترکزاد. [ ت ُ ] (ن مف مرکب ) زاده ٔ ترک . ترک زاده . فرزند ترک . ابن ترک . که زنی ترک او را زاده باشد : سخن بس کن از هرمز ترکزادکه اندر زمانه مباد آن نژاد. فردوسی .بدو گفت بهرام ای ترکزادبه خون ریختن تا نباشی تو شاد. فردوسی .و به سنه ٔ ثلاثین پسردیگر...
-
ترکزاد
لغتنامه دهخدا
ترکزاد. [ ت ُ] (اِخ ) لقب هرمزبن انوشیروان ، چه مادر او دختر خاقان ترک بود. (مفاتیح ). هرمزبن نوشیروان ملقب به ترک زاد بود... (حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 244) : سخن بس کن از هرمز ترکزادکه اندر زمانه مباد آن نژاد.فردوسی .