کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تروتازه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
تر و تازه
لغتنامه دهخدا
تر و تازه . [ ت َ رُ زَ / زِ ] (ترکیب عطفی ، ص مرکب ) ضد پژمرده . شاداب . سبز و خرم . خوش : روزگاری چنین تر و تازه نوبهاری چنین خوش و خرم . مسعودسعد.گر همی خواهی ترا نخلی کنندشرقی و غربی ز تو میوه چنندیا در آن عالم حقت سروی کندتا تر و تازه بمانی تا ا...
-
جستوجو در متن
-
رطیب
لغتنامه دهخدا
رطیب . [ رَ ] (ع ص ) تر. (دهار). تروتازه و از آن است «عیش رطیب ناعم ». (از اقرب الموارد). تروتازه . ج ، رِطاب . (از آنندراج ) (منتهی الارب ) : کنجی که برف پیش همی داشت گل گرفت هر جویکی که خشک همی بود شد رطیب . رودکی .|| خرمای رسیده . ج ، رِطاب . (از ...
-
فرز
لغتنامه دهخدا
فرز. [ ف ُ ] (اِ) سبزه ٔ تروتازه . رجوع به فِرز شود. || غلبه و زیادتی . || کنار دریاهاو رودخانه های بزرگ که کشتی و سنبک در آنجا بایستند و از آنجا راهی شوند. (برهان ). رجوع به فُرضة شود.
-
رهره
لغتنامه دهخدا
رهره . [ رَ رَه ْ ] (ع ص ، اِ) رهراه . (یادداشت مؤلف ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). طشت فراخ . (منتهی الارب ). طشت فراخ که قریب القعر بود. (دهار). || تن تروتازه ٔ سرخ و سپید نازپرورده . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). رجوع به رهراه...
-
شجرة
لغتنامه دهخدا
شجرة. [ ش َ ج َ رَ ] (ع اِ) یکی شَجَر و شِجَر. ج ، شَجَرات ، شِجَرات . (از اقرب الموارد). || مؤنث شجر. (اقرب الموارد).- شجرة ابراهیم ؛ پنجنگشت است . بعضی آن را ام غیلان و جمعی شانج دانند و مالیقی نوشته که در فلاجه شجر ابراهیم را عظیم و طویل و کثیرا...