کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ترنگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ترنگ
لغتنامه دهخدا
ترنگ . [ ت َ / ت ِ رَ / رِ ] (اِ صوت ) بانگ کمان است . (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 281). صدا و آوازه ٔ کمان باشد به وقت تیرانداختن . (برهان ) (از فرهنگ جهانگیری ) (از فرهنگ رشیدی )(از ناظم الاطباء). آوازه زه کمان . (انجمن آرا) (آنندراج ). آواز کمان . (او...
-
ترنگ
لغتنامه دهخدا
ترنگ . [ ت ِ رَ ] (ص ) خوب و خوش و زیبا و نکو را گویند. (برهان ) (ناظم الاطباء). خوب و خوش و زیبا. (فرهنگ جهانگیری ). خوش و زیبا. (فرهنگ رشیدی ). خوب و خوش و زیبا و تر وتازه را گویند. (انجمن آرا) (آنندراج ) : لاجرم چون چنین گران جانم ناخوش و ناترنگ و...
-
ترنگ
لغتنامه دهخدا
ترنگ . [ ت ُ رَ ] (اِ) مرغ دشتی را گویند و آنرا تورنگ نیز نویسند. (فرهنگ جهانگیری ) (از فرهنگ رشیدی ) (از انجمن آرا) (از آنندراج ). مرغ و خروس صحرایی باشد که آنرا تذرو خوانند. (برهان ). تورنگ و تذرو و کبک . (ناظم الاطباء). و رجوع به تورنگ و تذرو شود....
-
واژههای مشابه
-
نیم ترنگ
لغتنامه دهخدا
نیم ترنگ . [ ت َ رَ ] (اِ مرکب ) رجوع به نیم ترک شود.
-
ترنگ تپه
لغتنامه دهخدا
ترنگ تپه . [ ت ُ رَ ت َپ ْ پ ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان استراباد رستاق است که در بخش مرکزی شهرستان گرگان و 20 هزارگزی شمال خاوری گرگان قرار دارد. دشتی معتدل و مرطوب است و 150 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و محصول آنجا برنج و غله و توتون سیگار است . شغل ا...
-
ترنگ سر
لغتنامه دهخدا
ترنگ سر. [ ت ُ رَ س َ ] (اِخ ) نام کوهی به مازندران . و رجوع بمازندران رابینو بخش انگلیسی ص 153 و ترجمه ٔ وحید ص 204 شود.
-
ترنگا ترنگ
لغتنامه دهخدا
ترنگا ترنگ . [ ت َ رَ ت َ رَ ] (اِ صوت مرکب )اسم صوت از ترنگ + الف واسطه + ترنگ . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). صدای انداختن تیرهای پی در پی . (برهان ) (ناظم الاطباء) (از شرفنامه ٔ منیری ). || آواز چله ٔ کمان . (برهان ) (ناظم الاطباء). آوازی که از چاشنی د...
-
واژههای همآوا
-
طرنگ
لغتنامه دهخدا
طرنگ . [ طُ رِ] (اِخ ) دهی از دهستان کوشک بخش بافت شهرستان سیرجان ، در 74هزارگزی جنوب خاوری بافت و 2هزارگزی خاور راه فرعی بافت به اسفندقه . کوهستانی سردسیر با 442 تن سکنه . آب آن از قنات و محصول آن غلات و حبوبات و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است ....
-
جستوجو در متن
-
ترنگانیدن
لغتنامه دهخدا
ترنگانیدن . [ت ُ رُ / رَ دَ ] (مص ) مصدر ترنگ است و بمعنی بصدا درآوردن چله کمان باشد. (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || ترنگ کردن و برانگیزانیدن و جهانیدن . (ناظم الاطباء). و رجوع به ترنگ شود : باز شعریش بر ترنگانی به تقاضا قدم بلنگانی .اوحدی (ا...
-
تورنگ
لغتنامه دهخدا
تورنگ . [ رَ ] (اِ) خروس صحرائی را گویند که تذروباشد. (برهان ) (آنندراج ). خروس صحرائی . (فرهنگ جهانگیری ) (فرهنگ رشیدی ). بعضی به معنی تذرو گفته اند مرادف ترنگ مرقوم . (فرهنگ رشیدی ). همان تذرو است که او را ترنگ نیز گفته اند و خروس دشتی خوانند... . ...
-
نیم ترک
لغتنامه دهخدا
نیم ترک . [ ت َرَ ] (اِ مرکب ) نیم ترنگ . آواز پست . (ناظم الاطباء).
-
ترتک
لغتنامه دهخدا
ترتک . [ ت ُ ت ُ ] (اِ) کبک را گویند و آن پرنده ای است که او رامرغ آتشخواره هم می گویند، و بعضی گفته اند تذرو است که خروس صحرایی باشد، و به این معنی بجای حرف ثانی زای نقطه دار نیز آمده است . (برهان ). کبک را نامند، و آنرا مرغ آتشخواره نیز خوانند. (فر...