کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ترموپیل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ترموپیل
لغتنامه دهخدا
ترموپیل . [ ت ِ م ُ ] (اِخ ) (بنادر گرم ) تنگه ای است در تسالی بین کوه آنوپه و خلیج مالیاک که قریب یک فرسنگ طول آن و ده ذرع عرض آن است و در این محل لئونیداس پادشاه اسپارت با سیصد تن از سپاهیان خود و چهار یا پنج هزار نفریونانی با سپاهیان خشایار شا مصا...
-
جستوجو در متن
-
ترمپیل
لغتنامه دهخدا
ترمپیل . [ ت ِ م ُ ] (اِخ ) رجوع به ترموپیل شود.
-
افی یالث
لغتنامه دهخدا
افی یالث . [ اِ ] (اِخ ) یکی از آتنی های طرفدار ایرانی ها که سخت با مقدونیها دشمن بود. وی پسر اوری دم بود که در جنگ ترموپیل بطمع پاداش بنزد خشایارشاه آمد و راهی را که از آن میشد به ترموپیل درآمد نشان داد و موجب هلاک یونانیهای ترموپیل شد. رجوع به ایرا...
-
کل امن
لغتنامه دهخدا
کل امن . [ کْل ِ / ک ِ ل ِ اُ م ِ ] (اِخ ) کلئومن . نام چند تن است به شرح زیر:1- نام یکی از رؤسای یونانیهای مقیم در ترموپیل که نژاد خود را به هرکول میرساند و او یکی از دو پادشاه اسپارت بود. و رجوع به تاریخ ایران باستان ، ص 777، 788، 642، 643، 667 شو...
-
پان تی تس
لغتنامه دهخدا
پان تی تس . [ ت ِ ] (اِخ ) وی یکی از سیصد تن اسپارتی است که در جنگ ترموپیل (جنگ میان ایرانیان و یونانیان ) شرکت کرد. در این جنگ همه سپاه اسپارتی کشته شد مگر آریستودِم و پان تی تِس . گویندسبب سلامت پان تی تس آن بود که لئونیداس وی را به رسالت به تسالی ...
-
لئونیداس اول
لغتنامه دهخدا
لئونیداس اول . [ ل ِ ءُ س ِ اَوْ وَ ] (اِخ ) نام سرداری از مردم لاسدمون . پسر آناکساندرید. وی نژادخود را به هرکول (پهلوان داستانی یونانیها که پس از مرگش او را نیم خدا خواندند) میرسانید. در اسپارت بطور غیرمترقب شاه شد چه دو برادر بزرگتر از خود داشت ول...
-
گالاثیان
لغتنامه دهخدا
گالاثیان . (اِخ ) مردمانی که در تاریخ به گالیها معروفند، آنها را از نژاد سلتی میدانند و یونانیان آنها را گالاتیان مینامیدند. مقدونیه و یونان را معرض تاخت و تاز قرار دادند.اینها مردمانی بودند قوی و سلحشور. ولی دور از تمدن . استیلای اینها بر شبه جزیره ...
-
لئوستن
لغتنامه دهخدا
لئوستن . [ ل ِ ءُ ت ِ ] (اِخ ) نام سرداری آتنی معاصر با اسکندر کبیر. پس از درگذشتن اسکندر آتنی ها به تشویق دموستن خطیب شهیر به خیال استقلال افتادند و لئوستن را مأمور کردند که هشت هزار نفر سپاهیان اجیری که در دماغه ٔ تِناردر پلوپونس اقامت داشتند و آن...
-
اسکندر
لغتنامه دهخدا
اسکندر. [ اِ ک َ دَ] (اِخ ) ابن پولیس پرخون . کاساندر از سرداران مقدونیه آنگاه که قدرتی بدست آورد و قشون نیرومند جمع کردبقصد اسکندر پسر پولیس پرخون بطرف یونان راند، زیرایگانه کسی که لشکری داشت او بود و کاساندر میخواست منازعی نداشته باشد. او از تِسّال...
-
اری برزن
لغتنامه دهخدا
اری برزن . [ اَ ی ُ ب َ زَ ] (اِخ ) از سرداران بزرگ و شجاع ایران در عهد داریوش سوم هخامنشی مدافع دربند پارس . اسکندر، پس از مطیع کردن اوکسیان قشون خود را بدو قسمت تقسیم کرده پارمن ْ یُن ْ را از راه جلگه (یعنی از راه رامهرمز و بهبهان کنونی )بطرف پارس ...
-
خشایارشا
لغتنامه دهخدا
خشایارشا. [ خ َ ] (اِخ ) خشایارشا پسر داریوش کبیر پادشاه ایران است مادر او آتس سا دختر کوروش بزرگ بود و در سن 35 سالگی بتخت نشست . (486 ق .م .). چون خشایارشا بتخت نشست نخست با لشکری عازم مصر شد و با وجود مقاومت سخت مصریان شورش آن ناحیه را فرونشاند کی...
-
اسکندر
لغتنامه دهخدا
اسکندر. [ اِ ک َدَ ] (اِخ ) مقدونی ، مشهور به اسکندر گُجَسْتَک (ملعون ) یا کبیر (مولد 356، جلوس 336 و وفات 323 ق .م .). اسم این پادشاه مقدونی الکساندر ۞ بود و مورخین عهد قدیم هم چنین نوشته اند ولی مورخین قرون اسلامی او را اسکندر ۞ یا اسکندر الرومی ۞ ...
-
پلاته
لغتنامه دهخدا
پلاته . [ پْلا / پ ِ ت ِ ] (اِخ ) نام یکی از شهرهای بئوسیا بوده است که پزانیاس و اریستیدس در آنجا بر ماردنیوس سردار ایرانی غالب آمدند (479 ق . م .) پلاته در زمان جنگهای پلوپونزوس به آتنیان پیوست و بدین سبب بدست سپاهیان اسپارتا در سال 427 ق . م . ویرا...