کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ترمومتر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ترمومتر
لغتنامه دهخدا
ترمومتر. [ ت ِ م ُ م ِ ] (فرانسوی ، اِ) میزان الحراره که سرما و گرما را نشان میدهد، این لفظفرانسوی است و در فارسی مستعمل است لیکن هنوز جزء زبان نشده است . (فرهنگ نظام ). مأخوذ از ترموس بمعنی گرما و مترون بمعنی اندازه ٔ یونانی و آلتی است که از روی آن...
-
واژههای همآوا
-
ترمومطر
لغتنامه دهخدا
ترمومطر. [ ت ِ م ُ م ِ ](فرانسوی ، اِ) مأخوذ از یونانی ، افزاری که در تعیین تغییرات درجه حرارت استعمال میگردد. (ناظم الاطباء). ترمومتر. و رجوع به ترمومتر و میزان الحراره شود.
-
جستوجو در متن
-
ترمومطر
لغتنامه دهخدا
ترمومطر. [ ت ِ م ُ م ِ ](فرانسوی ، اِ) مأخوذ از یونانی ، افزاری که در تعیین تغییرات درجه حرارت استعمال میگردد. (ناظم الاطباء). ترمومتر. و رجوع به ترمومتر و میزان الحراره شود.
-
تب سنج
لغتنامه دهخدا
تب سنج .[ ت َ س َ ] (نف مرکب ، اِ مرکب ) که تب را سنجد. آلتی که مقدار تب بیمار را بر اساس زیادت و نقصان حرارت بدن معین کند. میزان الحراره . حرارت سنج . ترمومتر . رجوع به میزان الحراره شود.
-
گرماپیما
لغتنامه دهخدا
گرماپیما. [ گ َ پ َ / پ ِ ] (اِ مرکب ) آلتی از شیشه که درجات دارد و بجهت دانستن مرتبه ٔ گرمی هوای تابستان جیوه در آن کنند و هرچه هوا گرمتر شود جیوه ببالاتر می آید و درجه ٔ گرمی هوا معلوم میگردد و آن را گرماسنج نیز میگویند و به زبان یونانی آن را ترموم...
-
الکل سنج
لغتنامه دهخدا
الکل سنج . [ اَ ک ُ س َ ] (اِ مرکب ) یا الکومتر و یا الکلومتر ، آلتی است درجه دار شبیه به ترمومتر که برای تعیین مقدار الکل در مشروبات بکار میرود. این آلت در آب خالص صفر و در الکل مطلق 99 درجه را نشان میدهد. دکتر جنیدی آرد: الکل سنج اسبابی است که برای...
-
میزان الحراره
لغتنامه دهخدا
میزان الحراره . [ نُل ْ ح َ رَ ] (ع اِ مرکب ) میزان الحرارة. گرماسنج . دماسنج . ترمومتر. رجوع به گرماسنج شود.- میزان الحراره ٔ الکلی ؛ آن میزان الحراره که مایع داخلی آن الکل است . چون با میزان الحراره ٔ جیوه ای نمیتوان سرمای کمتر از 35 درجه را انداز...