کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ترقی کرد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ترقی دادن
لغتنامه دهخدا
ترقی دادن . [ ت َ رَق ْ قی دَ ] (مص مرکب ) بالا بردن و بدرجات عالی رسانیدن و سرافراز کردن . (از ناظم الاطباء). و رجوع به ترقی شود.
-
ترقی کردن
لغتنامه دهخدا
ترقی کردن . [ ت َ رَق ْ قی ک َ دَ ] (مص مرکب ) بدرجات عالی رسیدن و سرافراز گردیدن . بلند و بزرگ شدن : فلک سرسبزت ار سازد، مرید بید مجنون شوکه هرچند او ترقی می کند سر بر زمین دارد.محمودبیک فدائی (از آنندراج ).
-
ترقی طلب
لغتنامه دهخدا
ترقی طلب . [ ت َ رَق ْ قی طَ ل َ ] (نف مرکب ) ترقیخواه . رجوع به ترقیخواه شود.
-
جستوجو در متن
-
کافور اخشیدی
لغتنامه دهخدا
کافور اخشیدی . [ رِ اِ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ اخشیدی امیر مشهور که دوست متنبی بود قبل ازامارت برده بود، و اخشید ملک مصر در سال 312 هَ .ق .او را خرید و آزاد کرد و بهمین مناسبت باخشیدی منسوب گردید. بعلت فطنت و ذکاوت و حسن سیاستی که داشت پیش او ترقی کرد تا ...
-
جعفر
لغتنامه دهخدا
جعفر. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) ابن منصوربن غالب کثیری (1313 - 1368 هَ . ق .) پادشاه «حضرموت » بود که پس از درگذشت برادرش علی بن منصور به پادشاهی رسید (سال 1357 هَ . ق .) دولت بریتانیا در سال 1356 هَ . ق . اعلام کرد که حضرموت تحت حمایت آن دولت است و جعفر تا...
-
گردون گرای
لغتنامه دهخدا
گردون گرای . [ گ َ گ َ ] (نف مرکب ) پیچنده ٔ آسمان و کنایه از توانا و کسی که آسمان را مسخر کند. و صاحب آنندراج آرد: کنایه از طالب علو ترقی یا اینکه گردون به کام او گردد. (آنندراج ) : سر گردنان شاه گردون گرای ز پرگار موکب تهی کرد پای . نظامی .|| مردم ...
-
شمس الدین
لغتنامه دهخدا
شمس الدین . [ ش َ سُدْ دی ] (اِخ ) هروی . شاگرد مولانا معروف خطاط بود و به یمن تربیت میرزا بایسنقر در حسن خط به مرتبه ای ترقی نمود که بسیاری از خطوط خویش را به نام یاقوت مستعصمی کرد و مبصران نکته دان این معنی را قبول فرمودند. (از رجال حبیب السیر ص 11...
-
ماسی لیا
لغتنامه دهخدا
ماسی لیا. (اِخ ) همان بندر جنوبی فرانسه است که امروز آن را مارسی می خوانند. این بندر را جمعی از مهاجرین فوسه آ در حدود 600 سال پیش از میلاد بنا نهادند و پس از چندی چنان ترقی کرد که رقیب کارتاژ گردید. (اعلام تمدن قدیم فوستل دو کولانژ، ترجمه ٔ نصراﷲ فل...
-
چراغ گل کردن
لغتنامه دهخدا
چراغ گل کردن . [ چ َ / چ ِ گ ُک َ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از چراغ روشن کردن . (آنندراج ). ترقی کردن و زیاد شدن روشنی چراغ ، چه ترقی هر چیز را، گل کردن آن گویند. (فرهنگ نظام ) : شبی کز می چراغ حسن اوگل کرد دانستم که هم بلبل من سرگشته هم پروانه خواهم شد....
-
سدید طبیب گیلانی
لغتنامه دهخدا
سدید طبیب گیلانی . [ س َ طَ بی ب ِ ] (اِخ ) (مولانا...) پسر مولانا نعمت طبیب گیلانی است و پدرش یهود بود و بواسطه ٔ اختلاط بمرضای مسلمانان ، مسلمان گشته . و سدید از درجه ٔ طبابت ترقی کرد و بمرتبه ٔ امارت رسید، و چون تخیل سلطنت کرد سر در سر سلطنت نهاد....
-
یوسف
لغتنامه دهخدا
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابوعبداﷲ. یکی از ملوک بنی احمر که در غرناطه فرمانفرمایی داشته اند. در تاریخ 794هَ . ق . به جای محمد خامس بر تخت سلطنت نشست و پیمان صلح و مسالمت با پادشاه قستیله را محترم شمرد و به اصلاح امور کشور و ترقی و تعالی آن پرداخت ، ولی پ...
-
دوهزاری
لغتنامه دهخدا
دوهزاری . [ دُ هَِ ] (ص نسبی ) منسوب به دوهزار. || (اِ مرکب ) سکه ٔ از دو مثقال نقره کرده معادل دو قران . سکه ها که دو قران ارزد. پولی معادل چهار شاهی و دویست دینار پول سیاه . (یادداشت مؤلف ). || پول طلا معادل دو مثقال مسکوک نقره اما بعدها به نسبت ت...
-
قاضی القضاة
لغتنامه دهخدا
قاضی القضاة. [ ضِل ْ ق ُ ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) داوران داور. سرداوران . قاضی قاضیان . صاحب تجارب السلف درباره ٔ جلال الدین علی بن علی بن هبة اﷲ بخاری آورد: مردی ادیب و فاضل و فقیه بود و در سنه ٔ اثنین و ثمانین و خمس مأئة متولی قضا شد و لقبش اقضی ال...
-
مظهرعلی
لغتنامه دهخدا
مظهرعلی . [ م َ هََ ع َ ] (اِخ ) سید ابراهیم اصلش از تون و طبس خراسان و در اصفهان تحصیل می کرد. مردی فاضل بود گویند بکند جذبه ٔ نورعلی شاه اصفهانی مقید شده دست ارادت در دامانش زده است و در اندک وقتی ترقی کلی نمود و به کمال مرتبه ٔ حق الیقین رسید. آخر...