کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ترسیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ترسیدن
لغتنامه دهخدا
ترسیدن . [ ت َ دَ ] (مص ) خوف داشتن و خوف کردن و بیم داشتن و بیم کردن و جرئت نکردن و جبن کردن . (ناظم الاطباء). وجل . تهیّب . بیم کردن . هراسیدن . اندیشیدن . باک داشتن : بتا، نگارا، از چشم بد بترس و مکن چرا نداری با خود همیشه چشم پنام ؟ شهید.یشک نهنگ...
-
جستوجو در متن
-
زأم
لغتنامه دهخدا
زأم . [ زَ ءَ ] (ع مص )سخت ترسیدن . (اقرب الموارد). || ترسیدن . (منتهی الارب ). ج ِ زَاءْمَة. رجوع به زَاءْمَة شود.
-
مهابة
لغتنامه دهخدا
مهابة. [ م َ ب َ ] (ع مص ) ترسیدن کسی . (از منتهی الارب ). ترسیدن . هیب .هیبت . (از ناظم الاطباء). رجوع به هیب و هیبت شود.
-
مو ریختن
لغتنامه دهخدا
مو ریختن . [ ت َ ] (مص مرکب ) ترسیدن . بسیار ترسیدن از... سخت رعب داشتن از...:بچه ها از این معلم مو می ریختند. (یادداشت مؤلف ).
-
هروکیدن
لغتنامه دهخدا
هروکیدن . [ هَُ دَ ] (مص ) ترسیدن و هراسیدن . (ناظم الاطباء).
-
نهاویدن
لغتنامه دهخدا
نهاویدن .[ ن َ دَ ] (مص ) ترسیدن ، مانند ترسیدن کودک از استاد. (ناظم الاطباء)؟ رجوع به فرهنگ شعوری ج 2 ص 392 شود.
-
چغریدن
لغتنامه دهخدا
چغریدن . [ چ َ دَ ] (مص ) بمعنی التفات کردن باشد. (برهان ). التفات کردن . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || بمعنی ترسیدن و واهمه نمودن هم آمده است . (برهان ). ترسیدن . (آنندراج ) (فرهنگ نظام ) (شرفنامه ٔ منیری ). ترسیدن و واهمه نمودن . (ناظم الاطباء). چغ...
-
نهادیدن
لغتنامه دهخدا
نهادیدن . [ ن َدی دَ ] (مص ) ترسیدن . هراسیدن . (ناظم الاطباء) (؟).
-
هیب
لغتنامه دهخدا
هیب . [ هََ ] (ع مص ) ترسیدن کسی را. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
-
رهوب
لغتنامه دهخدا
رهوب . [ رُ ] (ع مص ) ترسیدن . (تاج المصادر بیهقی ). رجوع به رهب شود.
-
سهستن
لغتنامه دهخدا
سهستن . [ س َ هَِ ت َ ] (مص ) ترسیدن و رمیدن . (برهان ) (ناظم الاطباء).
-
لیع
لغتنامه دهخدا
لیع. [ ل َ ] (ع مص ) بددل شدن . (تاج المصادر). ترسیدن . (منتخب اللغات ).
-
اجئلال
لغتنامه دهخدا
اجئلال . [ اِ ءِل ْ لا ] (ع مص ) ترسیدن . (منتهی الارب ).
-
ازدآم
لغتنامه دهخدا
ازدآم . [ اِ دِ ] (ع مص ) ترسیدن . (منتهی الارب ).