کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ترتیل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ترتیل
لغتنامه دهخدا
ترتیل . [ ت َ ] (ع مص ) هویدا کردن . (تاج المصادر بیهقی ). هویدا کردن سخن . (زوزنی ) (دهار). پیدا کردن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). نیکو کردن تألیف کلام را و هویدا کردن آنرا بی تکلف . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). نیکوکردن تألیف کلام . (ا...
-
واژههای همآوا
-
ترطیل
لغتنامه دهخدا
ترطیل . [ ت َ ] (ع مص )چرب کردن موی را به روغن . (تاج المصادر بیهقی ). نرم گردانیدن مو به روغن و شکستن و فروهشتن و گذاشتن آن . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). نرم کردن موی به روغن و گذاشتن و شانه زدن و فروهشتن آن . (از المنجد). نرم گردان...
-
جستوجو در متن
-
گشاده خواندن
لغتنامه دهخدا
گشاده خواندن . [ گ ُ دَ / دِ خوا/ خا دَ ] (مص مرکب ) فصیح و خوانا خواندن . ترتیل .
-
پیدا خواندن
لغتنامه دهخدا
پیدا خواندن . [ پ َ / پ ِ خوا / خا دَ ] (مص مرکب ) شمرده خواندن . ترتیل . (منتهی الارب ).
-
مرتل
لغتنامه دهخدا
مرتل . [ م ُ رَت ْ ت َ ] (ع ص ) ضد مُعجّل . (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به ترتیل شود.
-
مرتل
لغتنامه دهخدا
مرتل . [ م ُ رَت ْ ت ِ ] (ع ص ) هموار و آرمیده و پیدا خواننده . (آنندراج ). کسی که هموار و آرمیده وهویدا می خواند. (ناظم الاطباء). نعت فاعلی است از ترتیل به معنی تأنی در تلاوت و شمرده خواندن . رجوع به ترتیل شود. || آواز خوشنوا. (ناظم الاطباء).
-
تجوید
لغتنامه دهخدا
تجوید. [ ت َج ْ ] (ع مص ) سره کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (دهار). نیکو کردن و سره کردن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). نیکو کردن . (فرهنگ نظام ). جَیّد گردانیدن چیزی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). نیکو کردن و جَیّد گردانیدن چیزی را. (از قطر...
-
هفتاد و دو شاخ
لغتنامه دهخدا
هفتاد و دو شاخ . [ هََ دُ دُ ] (اِ مرکب ) عبارت از هفتادودو ملت یا هفتادودو درجه که در وجود آدمی باشد. (غیاث ). کنایه از هفتادودو قوم و هفتادودو ترتیل قرآن و هفتادودو ملت است . (آنندراج ) (برهان ).
-
ترسیل
لغتنامه دهخدا
ترسیل . [ ت َ ] (ع مص ) بسیارشیر گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بسیاررِسْل گردیدن قوم . (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). یعنی شیر مواشی آنان (قوم ) فراوان شدن . (از متن اللغة). || هموار و آرمیده و پیدا خواندن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (نا...
-
نهادگی
لغتنامه دهخدا
نهادگی . [ ن ِ / ن َ دَ / دِ ] (حامص ) عمل نهادن . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به نهادن شود. || در شاهد ظاهراً به معنی ترتیب و تأنّی و تأمل است : و رتل القرآن ترتیلاً، (قرآن 4/73)؛ و قرآن می خوان به ترتیل و آهستگی و نهادگی . (ابوالفتوح چ سنگی ج 5 ص 4...
-
آرمیده
لغتنامه دهخدا
آرمیده . [ رَ دَ / دِ ] (ن مف / نف ) آسوده . مستریح . ساکن . بی حرکت . ساکت . خفته . خوابیده . آرام . آرام گرفته . مقابل جنبان و جنبنده : از ما رها شدی دگری را رهی شدی از ما رمیده با دگری آرمیده ای . شهره ٔ آفاق (از صحاح الفرس ).ز کارآگهان آنکه بدرهن...
-
مکتوب
لغتنامه دهخدا
مکتوب . [ م َ ] (ع ص ، اِ) نبشته . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). نوشته . (آنندراج ). نوشته . نوشته شده . مزبور. مرقوم . مقابل ملفوظ. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : الذین یتبعون الرسول النبی الامی الذی یجدونه مکتوباً عندهم فی التوریة و الانجیل . (قرآن...
-
تدویر
لغتنامه دهخدا
تدویر. [ ت َدْ ] (ع مص ) گرد کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار). گرد و مدور گردانیدن چیزی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). گرد گردانیدن چیزی . (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (اقرب الموارد) (المنجد). || گردانیدن چیزی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (المن...